نمایش پست تنها
  #1474  
قدیمی 09-20-2011
GhaZaL.Mr آواتار ها
GhaZaL.Mr GhaZaL.Mr آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال
 
تاریخ عضویت: May 2011
محل سکونت: نیست. رفته است..
نوشته ها: 782
سپاسها: : 312

1,461 سپاس در 592 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Thumbs up عاشق غزلم :)

قطار شو كه مرا با خودت سفر ببری
به دور تر برسانی ، به دور تر ببری

تمام بود و نبود مرا در اين دنيا
كه تا ابد چمدانی ست مختصر، ببری

كه من تمام خودم را مسافر‌ِ تو شوم
تو هم مرا به جهان‌های تازه‌تر ببری


سپس نسيم شوی تو؛ و بعد از آن يوسف...!
كه پيرهن بشوم تا مرا خبر ببری

و بعد نامه شوم من... چه خوب بود مرا
خودت اگر بنويسی، خودت اگر ببری


پيمان سليمانی
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از GhaZaL.Mr سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید