
05-20-2008
|
 |
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720
6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
The Srcret - Rhonda Byrne راز - شاهکار راندا برن (معرفی کتاب راز)

راز
راندا برن
ترجمه : نفيسه معتكف
چاپ اول مرداد هشتاد و شش
چاپ نهم دي هشتاد و شش
تيرلژ 2200 نسخه
مصور 230 صفحه
با آگاهي از راز متوجه خواهي شد كه چطور ميتواني به تمام خواسنههايت دست يابي و به قدرت و نيروي پنهان در وجودت واقف شوي. نيرويي كه با آشكار نمودن آن ميتواني سلامتي، ثروت و شادي را به هر جنبه از زندگيات وارد كني...
راندا برن
يک سال پيش زندگي من مثل ويرانه اي در اطرافم بود ، خودم رو زير کوهي از کار دفن کرده بودم ، پدرم ناگهان فوت کرد ، و روابط اجتماعيم دچار طوفان شد ، در آن زمان هرگز نمي تونستم تصور کنم ، که از دل بزرگترين اندوهم ، عظيمترين نعمت به من عطا خواهد شد ، گوشه چشمي از يک راز بزرگ به من نمايان شده بود ، شروع به تعقيب ردپاي اين راز در صفحات تاريخ نمودم.
آن راز دفن شده بود
آن راز مورد طمع واقع شده بود
آن راز ممنوع شده بود
افلاطون
شکسپیر
نیوتن
ویکتور هوگو
بتهوون
لینکلن
امرسون
ادیسون
انیشتین
باورم نميشد که تمام اين افراد از اون اطلاع داشتن ، آنها بزرگترين چهره هاي تاريخ بشر بودند.
چه کسي از اين راز باخبره ؟
تنها کاري که من ميخواستم بکنم ، درميان گذاشتن اين راز با تمام مردم جهان بود ، پس به دنبال کساني گشتم که از اين راز اطلاع داشتن ، و يکي پس از ديگري پديدار شدند.
دکتر جو ویتالی (متخصص متافیزیک):
شما میتونید هر چی که میخواین باشین یا انجام بدید یا داشته باشین ، میتونیم هر چیزی رو که انتخاب میکنیم داشته باشیم ، مهم نیست که اون چقدر بزرگ باشه.
دوست دارید توی چه جور خونه ای زندگی کنید؟
دوست دارید میلیونر باشید؟
چه شغلی دوست دارید داشته باشید؟
دنبال موفقیت بیشتر هستید؟
چه چیزی رو واقعا میخواید؟
دکتر مایکل بک وید(visionary ):
من شاهد رخ دادن معجزات زیادی در زندگی مردم بودم ، معجزات اقتصادی ، درمانی،جسمانی ، بهبود روانی و روابط اجتماعی . . .
جک گانفیلد (نویسنده):
دلیل رخ دادن تمام اینها دانستن روش بکار گیری این رازه ، این راز بزرگ زندگیه
"این راز جواب تمام چیزهایی است که هست وتمام چیزهایی که تاکنون بوده و خواهد بود"
(رالف واندر امرسون – شاعر آمریکایی 1803-1882)
بیل هریس (روانشناس):
من یک شاگرد داشتم بنام رابرت ، رابرت مشکل روانی داشت ، و در دوره آموزشی اینترنتی من شرکت کرده بود که ارتباط با من از طریق ایمیل بخشی از اون بود ، او تمام واقعیات تلخ زندگیش رو برای من بازگو کرد ، در محل کارش همه برای اذیت اون باهم متحد شده بودند ، و بخاطر رفتار بدی که با او داشتن همیشه در زیر فشار بود ، خودش میگفت وقتی توی خیابون راه میره ، سر هر راهی با افراد مزاحمی روبرو میشه که میخواستند به هر نوعی اذیتش کنند ، او همیشه میخواست که مجری یک برنامه کمدی باشه ، و وقتی که به روی صحنه میرفت تا یک برنامه کمدی اجرا کنه ، همه تحقیرش میکردند ، من سعی کردم که بهش یاد بدم اون داره روی چیزی تمرکز میکنه که نمیخواد رخ بده ، من از اون خواستم نگاهی به نامه های که به من فرستاده بیندازه و بهش گفتم یه بار دیگه بخونشون ، ببین چقدر چیزها هست که تو نمیخوای و در این مورد خیلی احساساتی میشی ، وقتی روی یک چیزی با احساسات شدید متمرکز میشی ، باعث میشی اون چیز قویتر رخ بده ، و از اونجا بود که او شروع کرد به جدی گرفتن این موضوع ، تمرکز بر روی چیزی که میخواد ، و شروع کرد به تلاشی واقعی ، چیزی که در حدود شش تا هشت هفته بعد اتفاق افتاد ، بدون شک یک معجزه بود، اون میگفت تمام کسانی که در محل کارش آزارش میدادند ، یا به بخش دیگه ای منتقل شدن ، یا از کار در شرکت استعفا دادند ، یا اینکه کاملا دست از سرش برداشتن، و حالا دیگه از شغلش خوشش میآمد، اون متوجه شد که وقتی توی خیابون قدم میزد دیگه هیچ کس جلوی راهش رو نمیگرفت و اذیتش نمیکرد، وقتی از روی صحنه میرفت همه به احترامش میایستادن. اون شروع به ستایش خودش کرده بود و هیچ کس هم اون رو خورد نمیکرد ، زندگی اون متحول شده بود ، برای اینکه اون تمرکز فکریش رو از اون چیزهایی که نمیخواست ، مثل چیزهایی که ازش میترسید یا چیزهایی که ازش دوری میکرد ، گرفت و به چیزهای داد که واقعا میخواست.
جک گانفیلد (نویسنده):
احساسات مایک مکانیسم پاسخگویی به ماست که داریم راه درست رو میریم یا نه،اینکه روشمون درست هست یا غلط
مری دایموند(مشاور آموزشهای فنگ شویی):
این راز برای من این معنی رو داره که ما خالقین جهان خودمون هستیم و اینکه هر آرزویی برای خلقت یک چیزی داریم در زندگی ما شکل خواهد گرفت ، برای همین خیلی مهمه که چه چیزی آرزو میکنید چه افکاری دارید ، چه احساساتی دارید ، برای اینکه پدیدار خواهند شد ، يك روز من رفتم به خانه شخصی که مسئول هنرى يك تهیه کننده خیلی مشهور فيلم بود.
او در هر گوشه تصوير زيباى يك زن را داشت،
و من گفتم،" من فكر میكنم شما در عشقتان مشكل داشته باشيد."
او گفت : " آيا شما يك نهانبين هستيد يا يك همچین چيزى؟"
گفتم " خير، اما نگاه كنید، شما در هفت مكان تصویر زنهای مختلف را دارید."
گفت " اما من به آن نوع نقاشى علاقمند هستم. من آنها را خودم نقاشی کردم."
من گفتم،" براى اينكه شما تمام خلاقیتتان را گذاشتيد و این ها را خلق کرده اید "
حالا، اين يك مرد باشكوه است، او اين بازيگران زن را دور خود دارد و اینکار عاشقانه نیست براى اينكه او عشق را بدست نمى آورد.
من گفتم،" شما چه چيز را میخواهيد؟"
گفت " خوب، من در هفته سه زن را میخواهم."
من گفتم "خيلى خوب خودتان را با سه زن نقاشی کنید و آویزانش کنيد در هر گوشه."
شش ماه بعد او را در اروپا دیدم و من گفتم،" عشقتان چطور است؟"
گفت " بزرگ! آنها مرا فقط صدا میزنند، همه آنها من را میخواهند."
من گفتم " براى اينكه كه خواستهتان است."
او گفت : " حالا من هفته ای سه بار اونها رو ميخوام آنها سر من دارند میجنگند.اما من میخواهم ازدواج کنم و من عشق میخواهم."
من گفتم : " خوب آنرا نقاشی کنید."
بنابراين او يك رابطه رومانتيك زيبا رو نقاشی کرد و يك سال بعداً او ازدواجكرده بود.
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|