
10-04-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
سبیلش آویزان شد
اصطلاح بالا در امثله سائره کنایه از پکری و نکبت و ادبار است که در مورد افراد سرخورده و وارفته و ورشکسته بکار می رود .
اکنون ببینیم چگونه « سبیل آویزان می شود » و از طرف دیگر آویزان شدن سبیل چه ارتباطی با عدم رضایت و ناخشنودی دارد .
همانطوری که در مقاله « سبیل کسی را چرب کردن » یادآور شد ، سلاطین صفوی به علت انتساب به شیخ صفی الدین اردبیلی چون خود را اهل عرفان و تصوف میدانستند و به همین ملاحظه لقب مرشد کامل را اختیار کرده بودند ، لذا غالباً سبیل های کلف و چخماقی می گذاشتند و کلیه حکام و سرداران و قزلباش ها و افراد منتسب به دستگاه سلطنت به مصداق " الناس علی دین ملوکهم " از این روال و رویه پیروی می کردند ، چو می دانستند که میزان علاقه و محبت سلطان با طول و تراکم سبیل ارتباط دارد و از این رهگذر می توانند به مقصد و مقصود دست یابند !
در اوایل سلطنت صفویه ریش بلند و انبوه خریدار داشت و عبارت " اللحیه حلیه " ورد زبان بوده است . ولی شاه عباس کبیر ریش بلند را به جهاتی که در مقاله " باج سبیل " اشارت رفت ، خوش نداشت و آن را جاروی خانه می نامید .
در عصر و زمان او بازار ریش تا آن اندازه کاسد شده بود که هر کس ریش داشت ، مجبور شد بتراشد و حتی روحانیون نیز بعضاً از این دستور معاف نبودند .
اما گذاشتن سبیل بزرگ و درشت و چخماقی و از بناگوش در رفته آزاد بود و شاه عباس سبیل را آرایش صورت می شمرد و بر حسب بلندی و کوتاهی آن بیشتر و کمتر حقوق می پرداخت .
پیداست وقتی که بازار سبیل تا این حد گرم و با رونق باشد کمتر کسی ریش می گذاشت و یا به ساحت سبیل دست دراز می کرد . بلکه سبیل را پر پشت و متراکم می کردند و به قدر توانایی و استطاعت مالی هر روز آن را با روغن مخصوصی جلا و مالش می دادند تا هم شفاف شود و هم به علت چربی و چسبندگی از زیر دو سوراخ بینی و لب بالا به سوی بناگوش متمایل گردد .
رعایت نظافت و جلا و شفافیت سبیل آنهم به طریقی که گفته آمد ، واقعاً کاری پر زحمت بود و هر روز قریب یک ساعت وقت صرف می شد تا به صورت مطلوب درآید و در عالی قاپو مورد بی اعتیایی و احیاناً غضب سلطان واقع نشود .
سبیل درباریان و ملازمان دستگاه سلاطین و حکام صفوی برای ایرانیان هوشمند ، بخصوص اصفهانی های زیرک و باریک بین ، فی الواقع در حکم میزان سنج بود که از شکل و هیئت آن به میزان لطف و مرحمت سلطان و مافوق نسبت به صاحب سبیل پی می بردند .
فی المثل سبیل پرپشت و شفاف که تا بناگوش می رفت و در پایان چند پیچ می خورد و به سوی بالا دایره وار حلقه می زد ، دلیل بر شدت علاقه و مرحمت سلطان بود که هر روز صاحب سبیل را به حضور می پذیرفت و با او به مکالمه و مشاوره می پرداخت .
هر قدر که تعداد حلقه ها و شفافیت سبیل کمتر جلوه می کرد به همان نسبت معلوم می شد که میزان لطف و عنایت سلطان یا حاکم وقت نقصان پذیرفته است . چنانچه سبیل ها به کلی از رونق و جلا می افتاد و به علت نداشتن چربی و چسبندگی به سمت پایین متمایل و یا به اصطلاح " سبیل آویزان می شد " این آویزان شدن سبیل ها را بر بی مهری مافوق و کم پولی و احیاناً مقروض و بدهکار بودن صاحب سبیل تلقی می کردند تا آنجا که بر اثر کثرت استعمال و اصطلاح به صورت ضرب المثل درآمده ، از آن در موارد مشابه که حاکی از نکبت و ادبار و افلاس باشد استشهاد و تمثیل می کنند .
مثلاً اگر در حال حاضر گفته شود : فلانی سبیلش آویزان شد ، از آن این معانی و مفاهیم مجازی افاده می شود که :
فلانی ورشکست شد ، از قدرت افتاد ، و میدان را به حریف واگذار کرد .
اما زیر سبیلی در کردن : از شادروان مؤتمن الملک پیرنیا رییس مجلس شورای ملی در دوره چهارم تقنینه نقل می کنند که روزی در جمع دوستان اظهار داشت :
« بر من روشن بود که موی سر برای جلوگیری از حرارت آفتاب آفریده شده و مو های ابرو و مژگان هم چشم را از عرق پیشانی و نفوذ خاک و خاشاک محفوظ می دارد . ریش هم پیداست که مانند موی سر از تابش حرارت آفتاب و نفوذ گرد و غبار در پوست و مسامات صورت جلوگیری می کند ، ولی فلسفه وجود سبیل بر من مجهول بود که چرا و به چه جهت بر روی لب و بالای دهان روییده می شود .
سال ها گذشت تا اینکه پس از مدت ها تفکر و اندیشه و برخورد با افکار و عقاید موافق و مخالف به این نتیجه رسیدم که خداوند تبارک و تعالی سبیل را از آن جهت خلق فرمود که بعضی حرف ها را برای آنکه نشنیده بگیریم باید زیر سبیلی در کرد تا هم گوش را آزاری نرسد و هم پاسخی که احیاناً مخالفان را رنجیده خاطر کند بر زبان جاری نشود ! »
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|