نمایش پست تنها
  #1279  
قدیمی 10-04-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

از پشت خنجر زد

پناهبر خدا از منافقان روزگار که در لباس دوستی جلوه می کنند ولی چون وثوق واعتماد طرف مقابل را جلب کردند در فرصت مناسب از " پشت خنجر می زنند " ودشنه را تا دسته در قلب دوست فریب خورده فرو می کنند . افراد منافق بهسابقه تاریخ و شوخ چشمی های روزگار هرگز روی خوش ندیدند و اگر احیاناً چندصباحی از باده غرور و خیانت سرمست بودند ، آن سرمستی دیری نپایید و آن شهدموقت به شرنگ جانکاه و جانگداز مبدل گردید .

اکنون ببینیم چه کسی برای اولین بار از پشت خنجر زد و فرجام کار محرک اصلی به کجا انجامید :
هنگامیکه ذونواس فرزند شواحیل ( یا به قولی تبع الاوسط پادشاه یمن موسوم بهحنیفه بن عالم ) را به قتل رسانید و به دستیاری بزرگان و امرای کشور برمسند سلطنت مستقر گردید ، چون پیرو هیچ مذهبی نبود و یا به روایتی از آیینموسی پیروی می کرد ، در مقام آزار و کشتار امت مسیح برآمد و کار ظلم وشکنجه را نسبت به این قوم بجایی رسانید که عاقبت پادشاه حبشه ، که دینمسیحیت داشت ، در صدد دفع و رفع وی برآمد و یکی از سرداران نامی خود به ناماریاط را با هفتاد هزار سپاهی به کشور یمن اعزام داشت .
در جنگی کهبین اریاط و ذونواس رخ داد ، ذونواس به سختی شکست خورده ، منهزم گردید واریاط زمام امور یمن را در دست گرفت . دیر زمانی از امارت اریاط در یمننگذشت که یکی از سرداران سپاه او موسوم به ابرهه که نسبت به وی حسد میورزید ، سپاهیانی فراهم آورده متوجه شهر صنعا پایتخت یمن شد . اریاط مردیسلحشور و شجاع بود و ابرهه می دانست که از عهده وی در میدان جنگ بر نخواهدآمد . بنابراین در صنعا به غلام خود غنوده دستور داد که وقتی در میدان جنگبا اریاط روبرو می شود و او را به کار جنگ و جدال مشغول می دارد ؛ ویناگهان از پشت به اریاط حمله کند و کارش را بسازد . چون ابرهه و اریاطمقابل یکدیگر قرار گرفتند ، اریاط با ضربت شمشیر خود چنان بر فرق ابرههنواخت که تا نزدیک ابروی وی ، شکافی عظیم برداشت ! ولی در همین موقع غنودهبه دستور ارباب خود ، اریاط را نامردانه از " پشت خنجر زد " و به قتلرسانید . وقتی که خبر کشته شدن اریاط به نجاشی پادشاه حبشه رسید ، سختبرآشفت و سوگند یاد کرد که تا قدم بر خاک یمن نگذارد و موی سر ابرهه را بهدست نگیرد از پای ننشیند . چون ابرهه از قصد نجاشی و سوگندی که یاد کردهبود آگاه شد ، تدبیری اندیشید و نامه ای مبنی بر پوزش و معذرت با انبانی ازخاک یمن و موی سر خویش توسط یکی از کسان و نزدیکان به حضور سلطان حبشهفرستاد و در نامه معروض داشت : « برای آنکه سوگند سلطان راست آید ، خاک یمنو موی سر خویش را فرستادم . »
عبارت مثلی از پشت خنجر زد احتمال داردسابقه قدیمی تر داشته باشد ، زیرا افراد محیل و مکار در هر عصر و زمانیوجود دارند و همیشه کارشان این است که ناجوانمردانه از پشت خنجر بزنند . ولی واقعه ای که جمله بالا را بر سر زبان ها انداخت به قسمی که رفته رفتهبه صورت ضرب المثل در آمده محققاً همین غدر و خیانت و منافقی ابرهه بودهاست ؛ چو قبل از این واقعه هیچ گونه علم و اطلاعی از واقعه مهم دیگر مقدمبر واقعه ابرهه و اریاط در دست نیست . حضرت علی ابن ابیطالب (ع) در اینزمینه می فرماید : « چیزی سخت تر و مهم تر از دشمنی پنهانی ندیدم » .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید