نمایش پست تنها
  #1284  
قدیمی 10-04-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

زین حسن تا آن حسن صد گز رسن

غالباً اتفاق می افتد که از دو ثروتمند که هر دو صاحب مال و مکنت فراوان هستند یکی در خست و امسک حتی به جان خویش و عائله اش رحم نمی کند و بالمآل جان بر سر تحصیل مال و ثروت می دهد ولی دیگری را چنان جود و سخایی است که به قول استاد دکتر عبدالحسین زرین کوب : « حاتم طایی را به چیزی نمی گیرد و اگر تشنه ی را دریایی و ذره ی را خورشیدی بخشد اینهمه در چشم همتش به چیزی نمی آید . » در چنین مواردی اگر پای قیاس و مقایسه این دو عنصر که در دو قطب مخالف قرار دارند در میان آید از باب طنز و کنایه نیشخندی می زنند و می گویند : زین حسن تا آن حسن صد گز رسن و یا به اصطلاح عامیانه این کجا و آن کجا .

ابتدا فکر می کردم که در این ضرب المثل عامیانه دو کلمه حسن را از باب رعایت قافیه استعمال می کنند و این مثل سائر نباید ریشه و اساس داشته باشد تا به دنبال آن پی جویی کنم ولی اخیراً به همت مولانا بر آن دست یافتم . تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .

سلطان محمد خوارزمشاه ندیم و مصاحبی داشت به نام حسن عمادالملک ساوه ای که در اواخر عهد سلطان محمد از وزیران و مقربان خاصش بوده است .

عمادالملک در شفاعتگری و پیمردی و تحقق نیاز نیازمندان و تجلیل و بزرگداشت شاعران و نویسندگان ، وزیری نیک اندیش و برای سلطان مایه نیکنامی بوده است . در یکی از روزهای جلوس سلطان که بزرگان و خاصان دربار را پذیرفته بود شاعری با استجاره قبلی به حضور آمد و قصیده ای غرا با اشارات و استعارات و تشبیهات مناسب در مدح سلطان می خواند . چون سلطان هزار دینارش صله می فرماید وزیرش حسن عمادالملک این مقدار صله را از جانب سلطان اندک و نادر برخورد نشان می دهد و برای شاعر ده هزار دینار از خزانه سلطان حاصل می کند . چون شاعر می پرسد : « کدام کس از ارکان حضرت این عطا را سبب شده است ؟ » می گویند وزیری است که حسن نام دارد .

چندی بعد که فقر و افلاس شاعر را دوباره به مداحتگری وامی دارد سلطان همچنان به شیوه سابق هزار دینارش صله می فرماید اما مع الاسف وزیر سابق از دار دنیا رفته و وزیر جدید سلطان از قضای روزگار ، او هم نامش حسن بوده است که برخلاف آن حسن سلطان را از این مقدار مال بخشی مانع می آید و با تأخیر و لیت و لعل که در ادای حواله مال می ورزد شاعر بیچاره و وام دار را اضطراراً به دریافت ربعی از عشر آن - و به روایتی عشر آن - راضی می کند . اینجا وقتی شاعر متوجه می شود که این وزیر جدید هم حسن نام دارد در می یابد که بین حسن تا حسن تفاوت بسیار است و یا به اصطلاح دیگر زین حسن تا آن حسن صد گز رسن .

و آنجا که سلطان به وزیر بدگوش دارد تا ابد برای وی و سلطنتش مایه رسوایی خواهد بود ، همچنان که دیدیم ملک و مملکت و حتی جان و مال و خانمانش را بر باد داد و مغولان خونخوار را به ویرانی بلاد و امصار و کشتار مردم بی گناه ایران واداشت .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید