افشين قطبي، او ناگهان از كجا پيدايش شد؟!
از كجا كه مثل بهمني مهيب ناگهان روي سر اين فوتبال بيقهرمان آوار شد و همهجا را سپيد كرد؟ او، كمكمربي كمحرف و مودب تيم ملي كره كه تابستان گذشته با عنوان سرمربي تيم پرسپوليس وارد ايران شد و تصاويرش با مادر، در حاليكه بوسهاي عميق پيشانياش را نوازش ميداد، روزنامهها را تسخير كرد. كسي كه به محض ورود به ايران، با اتهام نفر دو، آناليزور، مربي زنان، تكنيسين، و... مواجه شد، اما افشين اولين شانس بزرگ زندگي خود را با تمام وجود نگه داشت و حتي در سختترين شرايط از رو نرفت. كسي كه بغضش بعد از ورود به ايران و ديدن مادر، اولين بازي در ورزشگاه آزادي تركيد و اشكش در روزي كه دستيار دومش با بدترين الفاظ خطابش كرد، در آمد. دو موقعيتي كه همواره با او بود. مردم دوستش داشتند و نزديكان و اطرافيان، سعي به راندنش داشتند.
افشين قطبي، همان مربي سادهدلي است که دوران 9 ماهه زندگي او در ايران، سرشار از آموزهها و حكايتهاست. او تلاش كرد، صبر كرد، عصباني شد، گريست، مرد، زنده شد، اما افشين قطبي ماند.
همان مرد خندهروي روز اول كه وعده قهرماني با حداكثر امتيازات را داد. همان كسي كه بعد از بازي درخشان مقابل صباباتري، به همه يادآوري كرد پرسپوليس قبلا قهرمان ليگ شده و تنها با خطاي مديريت براي كسب مجدد اين عنوان مجبور به بازي مقابل سپاهان است.بدون شك در روزهايي از سال ايمانمان را به او از دست داديم. بهخصوص، روزهاي شكست مقابل استقلالاهواز و بعد از آن تساوي نهچندان جالب مقابل مس. لحظاتي كه بهنظر ميرسيد پايان افشين قطبي و پروژه قهرماني او فرا رسيده. اما قطبي در پايان يك جمعه غمگين، تصميم به بازگشت گرفت و براي اولينبار رداي يك مربي مقتدر را برتن كرد. وقتي اولين پيروزي در غياب ستارههاي پيزوري پرسپوليس كه از روي سكوها حسرت بازي را ميكشيدند، بهدست آمد، ديگر مشخص بود پرسپوليس به جاده قهرماني بازگشته. آنها از خستگي و اشتباهات سپاهان استفاده كردند و در آخرين لحظه ضربه نهايي را فرود آوردند. شايد خدا ميخواست قهرماني چنين دراماتيك و خاطرهانگيز شود تا تب قطبي در ايران به حداكثر خود برسد. ديروز وكيلي از همدان تماس گرفته و از اين بابت كه استقلال مربياي مثل قطبي ندارد، احساس ناراحتي ميكرد. او يك استقلالي دوآتشه بود كه حالا مثل خيلي از ما طرفدار جذابيت، ادب، دانش و همهچيز سرمربي پرسپوليس شده بود. كسي كه يك فصل كامل سمبل اميد ماند. باور كنيد كار راحتي نبود. بهخصوص در باشگاهي كه ستارهاش دو روز قبل از آخرين بازي در سفرهخانهاي در خيابان كريمخان قليان ميكشد. تيمي كه اگر بخواهيم واقعا از ماجراهاي ميان سرمربي و دستيار اول بنويسيم، چيزي جز تلخي باقي نخواهد ماند. لحظه اما لحظه جشن است. اجازه بدهيد از پيروزي افشين قطبي خوشحال باشيم. مردي كه ناگهان تجسم آرزوهاي ما در زمين فوتبال شد.
مردي كه خنديد و اميدوار ماند. همو كه هنوز نميدانيم چطور قسمت فوتبال ما شد.
منبع : دنیای فوتبال