مهمون کوچه شما پریشب اومد کوچه ما ....
البته در و بست ها رو خوب قفل کرده بودن همسایه ها..
ساعت 1 صبح بود البته چراغ اتاق من که رو به کوچه س روشن بود
دیدم یکی زنگ زد !
از پنجره اتاقم بیرونو نگاه کردم دیدم توی کوچه کوچک ما یه امبولانس بسیار بزرگ (از اینا که باهاش گودزیلا هم میشه حمل و نقل کرد) توی کوچه دقیقا جلو پنجره اتاق من پارکه
همسایه رو دیدم که سلام کرد کلی ترسیدم و نگران شدم
گفت مهمون شماست این ماشین ؟
ترسیدم گفتم نکنه برای طبقه بالا مشکلی پیش اومده کلا هنگ شدم !
خلاصه کمی ریکاوری شدم متوجه شدم این امبولانسه توی کوچه س و اون اقای همسایه میخواد ماشینش رو بیاره در خونه ش پارک کنه و این جلوشو گرفته و چون چراغ اتاق من روشن بود و همه خاموش بودند حد س زده بوده برای ما مشکلی پیش اومده و بنده خدا روش نشد درست بپرسه ایا این امبولانس واسه خونه شما اومده ؟
گفت مهمون شماست ؟ توی اون جال خواستم بگم اخه مگه کسی با امبولانس میره مهمونی ؟
خلاصه یک ساعتی اون بنده خدا توی کوچه منتظر بود و هیچ خبری نبود ..
بعدا متوجه شدیم یه خونه توی چند کوچه اون طرف تر پیر مرد بیماری داشته اند زنگ زده اند یا ادرس اشتباه داده اند یا اینا اشتباه اومده بودن ماشینو اینجا گیر داده بودن و رفتن خونه طرف ..
خوشبختانه فکر کنم موضوع حادی نبوده ...
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست
|