ترنم ومهبای عزیز ممنونم از لطفی که دارین...مهبا جان امیدوارم سال دیگه قبولی تو رو داشته باشیم..که حسم اینه که همین میشه...قبولی سال دوم خیلی بالاس منم سال اولم بود...اگه بچه هفتی نبودم...نمیرفتم دانشگاه ازاد ...سال دیگه نظرم این بود که قبول میشدم... علوم تحقیقات تهران هم بخاطر تراز بالایی که داره و از همه مهمتر استاد ممتازی که داره منو گول زد.... ترنم منم قراره یه لپ تاپ بخرم..از اقا مهدی سوالایی پرسیدم واسه کارم بهش نیاز دارم... خوابگاهی که گرفتم..اونم وایرلس داره..خوبیش نسبت به خوابگاه های بچه هار روزانه اینه که جمعیتش کمتره...و از همه مهمتر حیاط داره حیاطش منو گول زد امیدوارم جای خوبی باشه و بتونم خودمو با شرایطش وفق بدم.... نشد میرم خونه شکوفه اینا... شکوفه نشد اینو نگم...منو ببخش بچه ها همگی میدونین این تهران خیلی گنده هست من داشتم با شکوفه حرف میزدم و اینکه خونه فامیلی که هستم کجاست یهو شکوفه جیغ زد گفت...مینا توی این کوچه هست تو گفتم اره هی من و شکوفه خانم 4 دقیقه فاصله مون بود بعد من دیگه چسبیدم بهش اما فرهنگ تنکس بحث هایی بود سر این دکمه بیچاره..یه دکمه هست همش ولی نمیدونی چه هااااا میکند این دکمه کوچولو ابی رنگ واقعا منم دوست دارم ..خودم و بچه ها درست و به موقع ازش استفاده کنیم اینو قبول دارم بعضی وقتا بی اختیار تشکرو رو میزنی من پست های غزل دوس دارم..جدا از اینکه دوست های خوبی واسه هم هستیم شاید این دوستی تاثیر بزاره روی استفاده از دکمه تشکر همین الان شروع کنیم..از خودمون شروع کنیم..وقتی میخوایم تشکر کنیم اینو مد نظر داشته باشیم واسه پست و مطالبی که زده میزنیم یا نه یه چیز دیگه هست جواد اقا و حسین اقا ..هر دو بی حوصله شدین...مسری نیست اریانا گم شده فک کنم..اونم تو فلکه دوم تهرانپارس اقای انصاری هم همینطور منم بی حالم..دلم نمیخواد پیاده اینور اونو برم.. دو روزه دلم میخواد فقط بخوابم...خواب ..چه خوفههه