نمایش پست تنها
  #359  
قدیمی 10-23-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها نمایش پست ها
امروز شنبه 7 صبح همه اهالی کوچه مشغول کار و زندگی خودشون بودن

یکی خواب بود یکی میخواست بره سرکار یکی مشغول تهیه صبحانه ....
غافل از اینکه امروز 7 صبح یه مهمون تو کوچه اومده
مهمونی که برای همه ما غریبه اس ما خیلی زود باهاش آشنا میشیم
این مهمون غریبه خونه همسایه روبه رویی ما رو انتخاب کرد
7 صبح برای مهمونی رفتن وقت خوبی نیست ....اما این مهمون ما کارش سرزده رفتنه!!
خلاصه این مهمون وارد خونه همسایه ما شد و بعد از چند دقیقه مهمونیش تموم شد
خیلی مهمون بی صدایی بود آخه هیچ کس نفهمید این مهمون تو خونه اس بجز یه نفر!
ساعت 7 و 30 دقیقه همه اهالی کوچه فهمیدن مهمون کی بود... حضرت عزرائیل...
میزبان بعدی کیه فقط خدا میدونه...
گاهی تلنگر لازم است.
خدا بیامرزه....من یه سوالی برام پیش اومده ...فرشته ای که جون رو میگیره که عزراییله ..فرشته ای که جونو میده کیه؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید