[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط آريانا

قربونت صبایی.... مهربونی از خودته....
این آواتارتو بی زحمت عوض کن اگه ایراد نداره..من از بچگی از ژوکر میترسیدم
من بیشتر حرفتو فهمیدم ...اما حقیقتش آخرش نفهمیدم چی شد؟ الان با دوستت دعوات شده ؟ ناراحته از دستت ؟ شوخیه زیادی کردی باهاش ؟

نه بابا مهمون گرفته رفته تهران!
مشکل اینه که حالا که سال آخره اوضاع بدشکل تر از قبل هم شده!
4 سال همکلاس بودیم با غریبه های توکوچه هیج فرقی نداریم!عقده ای شدیم یه بار دس به یکی کنیم حال یکی از این استادا رو بگیریم!
نشد!نمیشه!
خلاصه انگار F16 زده تو برجکم!همه چیز با هم جمع شده!
آواتارمم باشه می گردم یه عکس خوب پیدا می کنم تا چتد روز دیگه عوضش میکنم!

نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo

اوهوم . دوست , چیز خوبیه خیلی وختا ...
Words of Wisdom on Friendship
Oh, the comfort,
The inexpressible comfort of feeling safe with a person
Having neither to weigh thoughts nor measure words,
But pouring them all right out,
Just as they are, chaff and grain together;
Certain that a faithful hand will take and sift them,
Keep what is worth keeping,
And then with the breath of kindness blow the rest away.
Dinah Maria Mulock Craik

خوشا صحبت دوستی كه در كنارش
نه مجبوری كه انديشه های خود را بسنجی
و نه گفته ها را در ترازو نهی
بلكه، بی خيال، هرچه می انديشی بر زبان می آوری
و كاه و گندم را در كف او می نهی
و بي گمان دانی كه او
.آن كاه و گندم را غربال خواهد كرد
دانه شايسته را به كار خواهد گرفت
و كاه را با نفس مهربانی به باد خواهد سپرد.

دينا ماريا مولاك كرك
برگرفته از كتاب در قلمرو زرين
دكتر الهي قمشه ای

ببخشید غزل جون ندیده بودمش!مرسی!
خودت چطوری یا بهتری؟

:Now take my gift
I give a box in which there are 1000 smiles! Take one today and hide the rest of them under your pillow and pick one every morning,cuz I wanna see you smiling every day