هم جان بدان دو نرگس جادو سپردهايم
هم دل بدان دو سنبل هندو نهادهايم
عمري گذشت تا به اميد اشارتي
چشمي بدان دو گوشه ابرو نهادهايم
ما ملك عافيت نه به لشكر گرفتهايم
ما تخت سلطنت نه به بازو نهادهايم
تا سحر چشم يار چه بازي كند كه باز
بنياد بر كرشمه جادو نهادهايم
ک
|