به سلامتیِ درخت! نه به خاطرِ میوهش، به خاطرِ سایهش.
به سلامتیِ دیوار!نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم رو خالی نمیکنه.
به سلامتیِ دریا!نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش.
به سلامتیِ سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره.
به سلامتیِ همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم.
به سلامتیِ نهنگ!که گندهلات دریاست.
به سلامتیِ ز نجیر! نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس.
به سلامتیِ خیار!نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتیِ شلغم! نه به خاطر «شل»ش، به خاطر «غم»ش.
به سلامتیِ کرم خاکی! نه به خاطر کرمبودنش، به خاطر خاکیبودنش
به سلامتیِ پل عابر پیاده!که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا!
به سلامتیِ برف!که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتیِ رودخونه!که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
به سلامتیِ گاو! که نمیگه من، میگه ما.
دو باره به سلامتیِ دریا! که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه.
به سلامتیِ اون که همیشه راستشو میگه.
به سلامتیِ سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش.
به سلامتیِ تابلوی ورود ممنوع! که یهتنه یه اتوبان رو حریفه.
به سلامتیِ عقرب! که به خاری تن نمیده
(عرض شود که عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه)
به سلامتیِ سرنوشت! که نمیشه اونو از سر نوشت.
به سلامتیِ سیم خاردار! که پشت و رو نداره
__________________
تو همه راز راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان آرام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
|