نمایش پست تنها
  #381  
قدیمی 11-17-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

صبح که بیدار شدم انگار نه انگار من دیروز از همه کارام راضی بودم، انقدر از خودم بدم می اومدها!بعد با اون حال رفتم یه کیف بگیرم با اون اعصاب خورد یه چیز نقش (نخش!) خریدم! کیف لپ تاپه اما می شه به عنوان کولی معمولی هم پوشیدش!می خوام روش پلاکارت بزنم" به زودی در این مکان یک لپ تاپ نصب خواهدشد"!
اما کارای خوبی هم کردم! ولی خوب کلا آدم خوبی نبودم!
دیروز اما یه هدیه خوب از یه دوست خوب اونم در حالی که اصلا توقعشو نداشتم گرفتم، ساده اما پر از یه دنیا دوستی! خیلی ارزش داشت!این بهترین اتفاق دیروز بود! دیروز تازه با یکی اتفاقی حرفیدم که همیشه ازش بدم می اومد اما فهمیدم نباید بدم می اومد!از خودم خجالت کشیدم اما همینکه حالا از لیست کسایی که ازشون بدم می اومد یکی کم شده بود و به لیست کساییکه ازشون خوشم می اومد یکی اضافه شده بود، خودش باعث افتخار بود!
خدایا عاشقتم، حتی لحظه هایی که به یادت نیستم!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از Saba_Baran90 سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید