خدا کاری بکن این بار .. خدای مهربون من
زبونم بند اومد ای وای ،کجا رفت همزبون من
خدا کاری بکن ... مُردم ... خدا اونم دلش تنگه
اگه میگه مهم نیستم ..با حسش داره می جنگه
اگه میگه تو فکرم نیست .. میخاد بیشتر پیشش باشم
درسته اون ولم کرده . دلیل اشک چشماشم ........
خدا کاری بکن، اون رفت ..ازت میخوام که برگرده
این بار قدرش رو میدونم.....اگر چه اون ولم کرده.....
خدا بگو که برگرده ...............خدا بگو که برگرده
خدا کاری بکن ...زود باش .. خدا . اون دیگه تنها نیست
خدا بهش بگو مردم .. چرا عین خیالش نیست ؟
خدای مهربون من .. دلت میاد که تنها شم
بره عشقم تک و تنها . تا کی دلواپسش باشم
خدا کاری بکن ...زود باش.. خدا صبرم همین قدر بود
بگو حرفاشو بخشیدم ....بگو گنجایشم کم بود ....
بگو تقصیر من بوده .. بگو حق داره ، میدونم
بگو به فکر جبرانه .. بگو قدرشو میدونم
بگو دیگه غرورش مرد.. میخاد پیش تو برگرده
بگو سختیه این روزا، اونو از راه به در کرده
خجالت میکشم از اون بگو چیزی نگه اونم
خدا ! پا در میونی کن .. شاید از من خوشش اومد