نمایش پست تنها
  #11  
قدیمی 11-21-2011
donya elahi آواتار ها
donya elahi donya elahi آنلاین نیست.
کاربر علاقمند
 
تاریخ عضویت: Oct 2011
محل سکونت: tehran
نوشته ها: 188
سپاسها: : 139

501 سپاس در 210 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink زرنگتر از اصفهانی های عزیز

زرنگتر از اصفهانی های عزیز


چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که


ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.


یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک


ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و


شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان


او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و ...



هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی ر


ا گرفتم و از او تشکر کردم.


شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی


پاک نمی کنم !خودمتا نصف شب نشستم و ماهی را تمیز کردم و


قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم.


فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد رشتی ایستاده است


و بسیار مضطرب است.


تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت...ماهی


را پس بده...من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به


شما دادم...چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده


مرا نمی شناسی؟


من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی


گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست.


او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک


ماهی دیگر بخرم.


و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.


چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم


رخ داده است و ظاهرا آن مرد رشتی یک وانت ماهی به اصفهان


آورده و به پزشکان اصفهانی انداخته است!




نوش جان !‌!‌!‌!‌!‌!‌!‌!
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از donya elahi به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید