نمایش پست تنها
  #2743  
قدیمی 11-26-2011
Saba_Baran90 آواتار ها
Saba_Baran90 Saba_Baran90 آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 902
سپاسها: : 10,211

6,252 سپاس در 1,423 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
نمیدونستیم خدا گوشت با ماست والا بیشتر خواسته بودیم (ای ادم حریص !)
وای وای وای! واقعا که!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
مرسی ...
داره برف میباره ...
این حرفا خصوصی با خداس!
اما بازم این حس قشنگو بهت تبریک میگم!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
ما که کلی از درسهامان مانده کسی هم نیست کمکمان کنه
ممد جون بچه ی کجایی؟ کرماشانید داره راه میفته!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
ولی دو تا پست زدی و رفتی، بابا اینقدر درس نخون حسودیم داره میشه ها
نخون درس دیگه
ما هم دانشجوییم دل داریم این چه وضعشه
مرد که درس نمیخونه ، درس خوندن مال خانوما است چه معنی داره مرد درس بخونه ول کن جزوه و کتابو دیگه !
همینطور که دقت کردی من الان نمیتونم احساس حسادتم رو پنهان کنم
بابا به چه زبانی بگم:درس نمی خوانه!
اصلا امروز نیامده بود دانشگاه! منم اصلا ندیدمش! اصلاهم باشش حرف نزدم! آه تو بگو یه کلمه!
باور نمی کنی از خودش بپرس!
مشکوک می زنه!(قابل توجه آقا کوروش: ای همون شری بود که گفتم دارم سعی می کنم برات درست کنم!توکل به خدا!)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط GolBarg نمایش پست ها
سلامی دوباره
اول بگم من اینترنتم وصل شده ...
دوم بگم امروز بلیط گرفتم واسه چند روز دیگه ..الان که اومدم دیدم اشتباه ساعت 6 صبح هست
من فک کردم چهار عصره. ....نگو 6:15 رو 16:15میخوندم ...
حالا این همه راه برو باز عوض کنی

نقل قول:
نوشته اصلی توسط GolBarg نمایش پست ها
صبا جان من یه چیز ار حرفات فهمیدم
این یه فیدبک هست ..اگه حس خوبی نداری دیگه فیدبک ندم
اینکه اصولا کسانی که توقع زیادی از خودشون دارن نسبت به دیگران همین حسو دارن..من حسم میگه و با شناخت کمی که ازت دارم..یه جورایی با این حس کامل بودن ادما هم خودت و هم اطرافیانت اذیت میشن
اول مرسی که جوابیدی
بعدشم شاید حق با شماباشه
توقع ندارم کامل باشن، توقع دارم لازم نباشه هر توقعی که ازشون داری بهشون بگی تا هم ارزش کاری که بعدش برات می کنن بره زیر سوال هم دیگه از غرورت چیزی نمونه
وقتی تو یه جمع ساکت می شی و توقع داری حداقل یکی از اون جمع که از همه برات مهم تره یه لحظه برگرده بهت بگه "خوبی؟" توقع زیادی نیس
من همیشه سعی می کنم مراقب این چیزا باشم که نکنه کسی احساسی رو داشته باشه که من دارم
این یه مثاله
می خوام بگم من سعیمو میکنم، کاش دیگران هم سعی بکنن نه مثلا مث شنبه گذشته من، درحالیکه از درون اساسی ریختم بهم، طبق معمول با همه بگو بخند می کنم،( من سعی می کنم مشکلم قاطی جمع نشه) بعد چون خودشون ناراحتن چنان می زنن تو ذوقم که نگو!یه این میگن فید بک افتضاح! به اینکه مجبور باشم همه چیو توضیح بدم می گم "مأموریت: غیرممکن100000"!
شاید بخاطر اینه که (اینجور که می گن و منم بدم نمیاد) مغرورم که اینقدر سخت می گیرم حتی همچین چیزایی رو تو لفافه می گم!(کدگشاییش بازم سخت شد!)
اینجور موقع ها آدم به همه چی شک می کنه!
نمی دونم منظورمو رسوندم یا نه، اما به هر حال از جوابی بازم ممنونم
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still

ویرایش توسط Saba_Baran90 : 11-26-2011 در ساعت 06:41 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از Saba_Baran90 به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید