نمایش پست تنها
  #413  
قدیمی 12-05-2011
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پارسال همين روز همين ساعت داييم كه جوون بود و سرما هم خورده بود داشت حاضر ميشد كه بره هيئت
مامانم بهش گفت حسين نرو سرما خوردي بدتر ميشي
گفت نه حتما بايد برم آخه امشب شب آخره
منم گفتم دايي سال بعدو كه ازت نگرفتن
اونم خنديد و گفت اگه گرفتن چي؟
منم اخم كردم و گفتم اگه گرفتن ميرم شكايت...
شب عاشوراي پارسال آخرين شب عزاداري داييم بود
يه ساله ميخوام شكايت كنم ولي خجالت ميكشم ...
آخه جواب شكايتم معلومه
امروز هيچ اتفاقي خاصي نيفتاد فقط اگه الان پارسال بود امروز حتي يه لحظه هم داييمو تنها نميذاشتم
خدايا تا كي حسرت گذشته...
.
.
.
شكر شكر شكر....
__________________


پاسخ با نقل قول
6 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید