
12-05-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
آغوش صحرا
عيبجو دلدادگان را سرزنش ها ميكند
واي اگر با او كند دل آنچه با ما ميكند
با غم جانسوز مي سازد دل مسكين من
مصلحت بين است و با دشمن مدارا مي كند
عكس او در اشك من نقشي خيال انگيز داشت
ماه سيمين جلوه ها در موج دريا مي كند
از طربناكي به رقص آيد سحر كه چون نسيم
هر كه چون گل خواب در اغوش صحرا ميكند
خاك پاك آن تهي دستم كه چون ابر بهار
بر سر عالم فشاند هر چه پيدا مي كند
ديده آزاد مردان سوي دنياي دل است
سفله باشد آنكه روي دل به دنيا مي كند
عشق و مستي را از اين عالم بدان عالم بريم
در نماند هر كه امشب فكر فردا مي كند
همچو آن طفلي كه در وحشت سرايي مانده است
دل درون سينه ام بي طاقتي ها مي كند
هر كه تاب منت گردون ندارد چون رهي
دولت جاويد را از خود تمنا ميكند
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|