امروز دسته روی رفتم و احساس کردم مفیدترین کار زندگیم رو انجام دادم ، تمامی اون پسرهای قد و نیم قدی که با عشق این طرف و اونطرف میرفتن سر انجام دادن کار با هم دعوا می افتادند بعد از چند دقیقه دوباره با هم آشتی میکردند !
وقتی عشق باشه همه چی درست میشه ، عشق همه چی رو درست میکنه چه برسه به اینکه که عشق ، عشق به حسین (ع) باشه
امروز یه حس و حال غریبی بود
واقعاً عاشورا با روزهای دیگه فرق داره مثل اینکه یک چیز وسط قفسه سینت میسوزه
میخواد تو رو آتیش بزنه دوست داری فریاد بزنی حسین ، حسین ........
همه بودن پیر و جوون . همه جور تییپ ، همه با لذت آمده بودند کسی مجبورشون نکرده بود
آدم وقتی عزاداری حسین (ع) رو انجام میده دوست داره فقط بال داشته باشه و پرواز کنه
عاشورا یعنی پرواز ،
یعنی فقط خدا ، هر چه باداباد ، من هستم و خدای خودم
امروز من زنجیر نزدم و مسئول جمع کردن سیم بلندگو و تدارکات بودم این طرف و اون طرف میرفتم ولی همین کارمو دوست داشتم احساس سبکی میکنم
من هم امروز عزادار امام حسین بودم . یا حسین