نمایش پست تنها
  #2918  
قدیمی 12-07-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe77 نمایش پست ها
سلام
آریانا ببخشید من دیشب یهو خوابم گرفت رفتم


دورود شکوفه جان ماشالا .... فدای سرت ...اینهمه میخوابی و به خودت میرسی چایی زرد و چایی سبز بعد سر دردم داری؟
من گلو درد گرفتم خفن....1 کیلو لیمو ترشو آب گرفتم خوردم الان بهترم ..اما قلبم درد گرفته..
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رزیتا نمایش پست ها
سلام به همه

آریانا همین اطراف بودم
دل منم برا همتون تنگ شده بود
دورود رزیتا جان....اذیتت نمیکنم ..سوال پیچتم نمیکنم... شکر که الان هستی و سرحالی.
دورود بفرست به پسر گلت

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهبا نمایش پست ها
سلام بر همگی

مواظب خودتون باشین خیلی دوستتون دارم دلم براتون تنگ میشه
دورود عزیزم.

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
راستی یادم رفت آریانا من آواتارمو عوض کردم ؟ چرا هیچی نگفتی ؟

----------------------------------------------------------------------------------
خوبه بیگی این اسم کاربریتم عوض کن...اون شعر مسواکه کو؟
اون برنامه کودکه که صبحا میزاشت رو میدیدی ؟ مسواکا؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ترنم نمایش پست ها
واییییییییییییییییییی
چشام درامد
نزدیک یک ساعت و نیمه دارم میخونم
سلام
خوبین
اقام مهدی و اقا اریانا اقا حسین و جناب بیک بنگ چطورن
التماس دعا
دورود ترنم ....خوبم عزیزم متشکر....ما محتاجیم به دعا... هیئت رفتی ؟

نقل قول:
نوشته اصلی توسط GolBarg نمایش پست ها
واقعا شماها خجالت نمیکشین بدون حضور من اینهمه پست دادین

غزل جان مواظب خودت باش...
اریانا درود....خوبی ...

بهه ..چطوری مینی؟
دورود ....چقد تو و غزل لوس شدین ؟ هی قربون صدقه همدیگه میرین...زشته مردم هزارتا فکر میکنن.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Ghazal.banoo نمایش پست ها
سلان بچه ها .. خوبین همتون آیا ؟

نه آریانا اون عکسو زیرش نوشتم By:Ghazal.mr ینی خودم عکسو گرفتم
این دوتام که توو آواتارمند عابر هستن.یه شب بارونی ازش عکس گرفتم./یواشی..
غزلکم تو هنوز حرف زدن بلد نیستی..سلان چیه؟خوف چیه ؟
به هر حال دورود ..آره دیدم ....ghazal .mr اون mr به چه معناییه؟
باجه تلفنم بغلشونه ...اما یارو مرد چقد زن ذلیله کیف زنشو گرفته دستش...انقد بدم میاد از این کیف گرفتن

نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang نمایش پست ها
جدای از اینها وفاداریتون به شعر و ادبیات قابل تحسین هست
من برعکس شما دوست دارم گاهی اوقات نظم و زیبایی رو بهم بزنم
تا حالا همچین حسی رو داشتین که یک تابلوی قشنگ ببنید و یک قلم مو بردارید و یک خط رنگی بزرگ وسطش بکشید ؟ من الان این حس رو دارم ! دوست دارم بهم بریزم !
حتی به قیمت ناراحت شدن سهراب ، حتی به قیمت شکستن دل حافظ و گریه مولوی
حتی به قیمت غمگین شدن فردوسی ..................
من دوست دارم بهم بریزم ،چون از چهارچوب 400 ، 500 ساله خسته شدم
ما قهرمان نمیخوایم اگه فردوسی بود بهش میگفتم ، ما قهرمانی مثل رستم ازش نمیخوایم
ما اسفندیار رو دوست داریم
هر وقت شاهنامه میخوندم از ته دل آرزو میکردم ایکاش چشم رستم از حدقه در می آمد
ایکاش رستم کور میشد ایکاش اسفندیار زنده میموند
حالا شبدر و شبنم یک اشتباه بود ولی .................
بیگی خودتو کنترل کن..اینکارو نکن...چهارچوبارو بهم نریز...گریه مولویو در بیاری ...گردنتو میشکنم.....
الان منظورت چی بود میخوای چی کار کنی؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید