من حسودم ، شکستنی ترم از ، اجتماع ظریف لیوان ها
با من از عاشقانه هات نگو ، می شوم راهی خیابان ها
ای شراب نخورده مستم کن ، پیش از آن که تو را تمام کنند
از خماران بوسه ات بگذر ، با لبانم ببند پیمان ها
دست و دل نیست این که می لرزد ، یک جهان روی خط زلزله است
مستی آن نگاه را کم کن ، رحم کن بر شمار ویران ها