درس خوندم ، درس خوندم ، درسس خوندم ....


تازه باید یک ساعت دیگه هم درس بخونم
جالبه تنها راه برطرف کردن استرسم این هست که شدیداً درس بخونم
و هر وقت هم کاری کردم که استرسم خاموش شد موفق شدم نمره خوبی بگیرم
الان نمیتونم بگم احساس استرس ندارم ولی خوب حداقل دارم زحمت میکشم و وجدانم راحت هست !
چقدر دوست دارم زیاد حرف بزنم ولی درس دارم و باید دوباره برم سر کتاب و جزوه
ای بابا ! موفقیت پرنده ای هست که میاد و تو باید آرامش خودت رو حفظ کنی تا روی شونت بشینه
شروع کردن یک کار خیلی سخته ولی ادامه دادنش هم سخت هست
اگه این دوران امتحانات تموم بشه کار من تموم نمیشه ! ارشد و چه واحدهایی بگیرم و .....و ........
ولی یه چیز جالبی که برام اتفاق افتاد این بود که بعد از مدتها که دوستام بهم زنگ نمیزدن امشب که تصمیم گرفتم کنتراد درس بخونم یکدفعه موبایلم 30 ،40 دفعه زنگ خورد

هر کی یه چیز گفت یکی برام جک تعریف کرد یکی برام درد و دل کرد
شده بودم تلفن چی خلاصه کلی ما هم از دمقی اومدیم بیرون و خندیدیم
ولی میخواستم درس بخونم که الان 6 تایی شدم میخواستم امروز 9 تایی بشم که نشد
دیروز هم ققصد 9 ساعت کردم و نشد !
اصلاً کلاً نمیدونم چرا حس درس خوندن نمیاد مثل اینکه دلم هوای گریه سر جلسه امتحان رو کرده !

چقدر من الکی حرف میزنم شبها و روزهای خوبی داشته باشید
مثل من هم نباشید درسهاتون همه تلنبار بشه
برنامه ریزی کنید و با برنامه ریزی درس بخونین !