غریب آشنا
تو از شهر غريبه بی نشونی اومدی
تو با اسب سفيد مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پر غبار
برای هم صدايی ، هم زبونی اومدی
تو از راه مي رسي پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، مياد همرات بهار
چه خوبه ديدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاك كنم غبار و از تنت
غريبه آشنا ، دوستت دارم بيا
منو همرات ببر به شهر قصه ها
بگير دست منو تو اون دستا
چه خوبه سقفمون يكي باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردي پيشم
تو زندونم با تو من آزادم
تو از شهر غريبه بي نشوني اومدي
تو با اسب سفيد مهربوني اومدي
تو از دشتاي دور و جاده هاي پرغبار
براي هم صدايي ، هم زبوني اومدي
تو از راه ميرسی ، پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، مياد همرات بهار
چه خوبه ديدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاك كنم غبارو از تنت
غريبه آشنا ، دوستت دارم بيا
میشينم می شمرم روزا و لحظه ها
تا برگردی بيای بازم اينجا
چه خوبه سقفمون يكی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پيشم
تو زندونم با تو ، من آزادم
متن ترانه غريبه آشنا از گوگوش عزيز
ویرایش توسط فرگل : 12-13-2011 در ساعت 02:11 PM
|