حکایت سپیده
مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی.
تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی.
مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت
. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعردر ستایش مدح تو اندک.
مادر، اگر نمی توانم کوشش هایت را ارج نهم و محبت هایت را سپاس گزارم،
پوزش بی کرانم را همراه با دسته گلی از هزاران تبریک، بپذیر. فروغ تو تا انتهای زمان جاوید باد
__________________
اسم مرا باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند
مدتهاست دلم هوای تورا داردوبی هوا نفس میکشم
ویرایش توسط SOHRAB_HAZHII : 12-22-2011 در ساعت 05:38 PM
|