
12-27-2011
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وجود انسان واحدی پیوسته است، همانگونه که عشق را به خویش نسبت میدهی، نفرت را نیز به خود نسبت بده، زیرا عشق و نفرت دو روی یک سکه هستند ...
زمانی که بتوانی آنچه را که هست، چنان که هست ببینی، نه آنچنان که باید باشد، تنها آن زمان است که بیدار شدهای، آنگاه هرکجا که بروی برایت بهشت است ...
خالی شو، تنها آن زمان که ذهنت خالی شود نجات خواهی یافت. هرچه ذهنت پرتر باشد سنگینتر میشوی، با چنین بار گرانی امکان حرکت نخواهی یافت ...
انسان تا زمانی که به ورای خویش نرود، هیچ چیز با ارزشی برایش روی نخواهد داد. تا زمانی که به چیزی ورای خویش نرسی، زندگی بی معنی خواهد بود ...
زمان ((حال)) دروازه ورود به خداوند است. خداوند گذشته و آینده نیست، خداوند همیشه حال است. خداوند یعنی بودن و بودن یعنی حال ...
خودت را سرزنش نکن، دیگران را نیز سرزنش نکن، محکوم کردن بیهوده است و چیزی را تغییر نمیدهد ... رشدی خودانگیخته و اصیل داشته باش. مثل رشد درختی در کوهستانی عظیم؛ نه در یک باغچه کوچک ...
اگر بتوانی احساس کنی که بدبخت هستی، می توانی خوشبختی را هم احساس کنی ...
خشم، طمع و حرصت را سرکوب نکن، فقط نسبت به آنها هوشیار و آگاه باش ...
ذهن یعنی تباهی، ذهن منبع تمام شیطنت هاست ...
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|