هی وای ِ من !
جمع کنید بریم .. صاحابش اومد !
کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (5 عضو و 0 مهمان)
Ghazal.banoo, دانه کولانه, آريانا, bigbang, رزیتا
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|