[آناهیتا الهه آبها]

نوشته اصلی توسط فرانک

آنا ای عکس خودته؟

بچه ها مه انقد از دعوا خوشم میاد که نگو

باور نکنین

تا صدا بیاد میپرم پشت شیشه

کوچه ای داریم فقط یه ماشین میشه رد شه
اکثر دعواها مال راننده هاست رخ به رخ هم می ایستن نه ای کوتا میاد ده قدم بره عقب تو پارکینگ نه اون

بعضی وقتا ماشیناشانه خاموش میکنن میشینن نگای هم تا نیم ساعت

کاش اینجا باشین قیامته به مولاااااا

م باورم شد...

فرانك خانوم م دعوا ببينم خندم ميگيره دس خودم نيس خو
مخصوصا دعواهاي خواهرم و دامادمان نميداني چه مكنن
آقا يه دف دعواشان شد دامادمان خا (تخم مرغ) جلو دستش بود كوباند تو ديوار
خواهرمم نامردي نكرد اويكي خاگه ريخت رو كت دامادمان حالا قرار بود برن عروسي
منم اي وسط هي ميخنديدم و هريكم ميامد..

خا با خوا كه ميدانين چه فرقي داره؟

نوشته اصلی توسط poria

دعوا نكرديم آناهيتا خانوم راستي شما هم عكس خودتانه ؟

خو خدا رو شكر

آري روله عكس خودمه البته يه كم يه تغييراتي توش بياري ميشه عين خودم