نمایش پست تنها
  #20  
قدیمی 01-08-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نشستم کنارش خیلی تو خودش بود به جایی خیره شده بود
گفتم چی شده دیشب که شنگول بودی
گفت هر که ندونه تو می دونی که چقدر دوستش دارم
گفتم خب اره حالا مگه چی شده
گفت :
سنگ بزرگ ،انقدر بزرگ که نه من و نه ایل و تبار من
حتی توان تکان دادنش هم ندارند
گفتم :خودش چی میگه
گفت:اونم مثل من نه میخواد با خانواده مخالفت کنه
نه می خواد من را از دست بده
:نمی تونه خانواده را راضی کنه
:فعلا که امکان صفر است
تو را به خدا برایم دعا کن
تو که من را میشناسی ادم ضعیفی نیستم
ولی به خدا نامردی است کسی را که از جانت دوست تر داری
به خاطر چشم و هم چشمی و بستن مهریه رویایی نتوانی
نوکریش کنی،تو که می دونی راست میگم
به خدا نوکریش میکنم.
دلم خیلی ازارم میده
نمی تونم ارام بگیرم
تو را به خدای دلها دعایم کن.
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید