امشب شب عجيبي است ،عجيب و غريب نازنين
شبي است که خورشيد بجاي ستارگان در آسمان چشمک ميزند
شبي است که ماه به مهماني حوضچه خانه نيامده است
و مادر که نمي داند نماز صبح را اقامه کند يا شب را
امشب از آن شبهايي است که صداي قناري بجاي صداي جيرجيرکها بگوش ميرسد
و بيچاره خروس همسايه
نمي داند آوازش را سردهد يا نه و من همچنان در انتظار.......
درانتظار ستاره اي که حتي در صبح هم چمشک بزند
و مانده ام با هزاران سوال که ميدانم جوابي براي آنها نمي يابم
ولي مهم نيست ...........
__________________
ای بنده تو سخت بی وفایی ، از لطف به سوی ما نیایی
هرگه که ترا دهیم دردی ، نالان شوی و به سویم ایی
هر دم که ترا دهم شفایی ، یاغی شوی و دگر نیایی . . . ای بنده تو سخت بیوفایی ...
|