از خواب که بیدار شد بازم اروم و قرار نداشت.
خدایا چرا من اینجوری شدم این چه حالی است که امروز من دارم
همه روز را در ذهن خودش مرور کرد
کدام اتفاق بود که او را به این حال انداخته بود.
یادش امد .
از همون لحظه ای که معلم جدید مدرسه خودش را معرفی کرده بود
این حال داشت.چرا
با صدای خیلی مودب خودش را معرفی کرد و گفت قرار است
ما با هم همکار بشیم
همون صدا مدام گوشش نوازش می کرد.
|