نمایش پست تنها
  #13  
قدیمی 01-17-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

امروز در ميان بعضی از فلاسفه جديد عقيده سومی پيدا شده است ، از نظراين عده ريشه همه عشقها امر جنسی است ،
ولی همين امر جنسی در شرائط خاصی‏ تدريجا تغيير شكل می‏دهد و خاصيت جنسی و شهوانی خود را از دست می‏ دهد وجنبه روحی و معنوی به خود می‏ گيرد .
اين عده به دو گونگی عشق قائل هستند .
اما به معنی دو گونگی از لحاظ حالت و كيفيت و هدف و آثار ، نه دو گونگی از لحاظ ريشه و مبدأ .
ازنظر اين عده جای تعجب نيست كه يك امر مادی شكل معنوی بخود بگيرد ،
زيرا ميان ماديات و معنويات آنچنان ديوار غير قابل عبوری وجود ندارد
وبه قول يكی از اهل نظر هر امر معنوی ، اصل و پايه طبيعی دارد و هر امرمادی يك گسترش و بسط معنوی.
خواه عشق
ريشه غير جنسی داشته باشد و خواه نداشته باشد ،
و به فرض اول خواه‏ بتواند تغيير شكل و ماهيت بدهد و جنبه معنوی و روحانی پيدا كند ، خواه ‏نكند ، در اين جهت نمی‏توانيم ترديد داشته باشيم كه عشق از لحاظ آثارروانی و اجتماعی ،
يعنی از لحاظ تحولاتی كه در روح فرد ايجاد می‏ كند و ازلحاظ تأثيراتی كه در خلق آثار هنری و ذوقی و اجتماعی دارد ،
با يك شهوت‏ ساده حيوانی كه هدفش صرفا ارضاء و اشباع است تفاوت بسيار دارد
حالت خاص شهوانی تا وقتيكه صورت شهوانی دارد مقرون به خودخواهی است‏ و در اين حالت انسان به موضوع شهوت به چشم يك ابزار و وسيله نگاه‏ می‏ كند ،
اما همين كه شكل عشق به خود گرفت ،
موضوع دلخواه آنچنان اصالت‏ پيدا می‏كند كه حتی از جان خواستار عزيزتر و گرانبهاتر می‏گردد و خواستارفدائی موضوع دلخواه خود می ‏شود ،
يعنی شخص خواستار از خودی بيرون‏ می‏ رود و لااقل خودی او خودی طرف را نيز در بر می‏گيرد ،
از اين رو است كه ‏عشق به عنوان مربی ، كيميا ، معلم و الهام بخش خوانده شده است .

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید