در ادامه بغدا به خواهرش می گوید:
ای خواهر عزیزم که خانه خراب شده ای
دلت داغدار است و چشمانت از اشک چون کاسه خون
روزها به کاک میر و کاک شیخ نگاه می کردم
به پوستین هایشان که استینش از طلا بود
به شمشیر لاهوری و دسته مرصع شان
اه،ان دو از بین ما رفتند
بغدا و استی بی کس شدند
کاک میر و کاک شیخ از میان ما رفتند.
|