خدا در عرفان اکنکار
عرفان اِکَنکار هدف اصلي تمرينات معنوي خود را خداشناسي و مواجهه با نور و صوت خداوند ميداند.
اما خداي مورد نظر اکنکار با خداي اديان الهي متفاوت است.
اينان بعضاً تأکيد ميکنند که خدايي که اديان الهي و حتي برخي از اديان هندي مبلغ آن هستند، اساساً وجود ندارد و ساختة خود آنان است.
بعضاً با زيرکي بيشتري دربارة خداي اديان ديگر سخن ميگويند.
به جاي انکار آن، ادعا مي کنند که اديان ديگر، غير از اکنکار، همگي محصول خداي طبقة پايين و طبقة فيزيکي اند که آن را
کَلنيرانجان
يا سلطان نيروهاي منفي مينامند.
در جايي ديگر خدا را امري سليقهاي و شخصي ميدانند:
خدا آن است که هر روحي باور دارد که باشد.
خداي يک مست لايعقل هماني است که او باور دارد و خداي يک عالم بزرگ نيز هماني است که باور دارد.
هر دوي آنها دربارة خدا درست ميانديشند! کسي که در جستجوي شادي است،
چرا که خدا همان شادي است.
اين دو هيچ تفاوتي با هم ندارند.
حتي ممکن است آن مست به خدا نزديکتر باشد.
آنچه که مهم است اين است که اولاً بايد به مطلوب خود،
هر چه که ميخواهد باشد، علاقهمند باشند
و ثانياً، تمام تمرکز خود را بر روي جستجوي خود بگذارند.
|