به عنوان اولین اختلاف من تو مسئله مهر است ،که من اگر بخواهم لااقل از دوستانم کم
نیارم باید در این مورد از انها کمتر نباشم .حالا خودت قضاوت کن بقیه اختلافاتمان.
ببین دحتر عمو با همه این حرفها پس علاقه من چه می شود.من که نمی خواهم تو را طلاق بدهم که از مهر زیاد بترسم .در مورد مهر هر چه تو بخواهی مطمئن باش من
کوچکترین مقاومتی نمی کنم و خوب می دانم بقیه مسائل هم وقتی که علاقه واقعی مرا نسبت به خودت صادقانه دیدی فکر می کنم تو هم از بعضی از کم وکسری من در گذری.
به هر حال بعد مدتی با همان مهر خواسته فرشته او به عقد امیر درامد و بعد از مدتی
به زیر یک سقف رفتند.
ولی واقعا اختلافها بزرگتر از ان بود که با علاقه امیر بشود انها را ندید گرفت.
بارها فرشته از امیر خواست که بدون سرو صدا از هم جدا شوند و فرشته هم از مهرش بگذرد.
ولی امیر به هیچ صراطی مستقیم نبود و راضی به این کار نمی شد.
فرشته تنها راه خلاصی این را دید که با گذاشتن مهرش به اجرا بین دو فامیل را چنان
به هم بریزد تا به خواسته اش برسد.
و همین طور هم شد .خانواده دو برادر چنان اختلافی پیدا کردند که تا ان روز کسی حتی فکرش هم نمی کرد.
ولی امیر برای هر کاری حاضر شد مگر طلاق........
|