
02-06-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
كشف یك مولكول جدید توسط دانش آموز 10 ساله
كشف یك مولكول جدید توسط دانش آموز 10 ساله
به گزارش پایگاه اینترنتی Popular Science، 'كلار لایزن' كاشف 'تترانیتراتاكسیكربن' است؛ مولكولی كه از اكسیژن، نیتروژن و كربن ساخته شده است.
این ماده به دلیل ویژگی های خاص خود كاربردهای بسیاری از جمله یك ماده منفجره تا ذخیرهسازی انرژی را دارد.
نام لایزن همچنین به عنوان نویسنده همكار در مقالهای كه به بررسی این مولكول جدید میپردازد آمده است.
نكته جالب این خبر، كشف این مولكول نیست بلكه كاشف آن است. كلارا لایزن یك دانشآموز 10 ساله است و شاگرد كلاس پنجم یك دبستان در شهر كانزاس آمریكاست.
'كنت بوئر' معلم كلارا، در حال استفاده از مدل توپ و میله معمولی بود تا مولكولهای معمولی را برای دانشآموزان كلاس پنجمی خود به تصویر بكشد.
اما كلارا اتمهای كربن، اكسیژن و نیتروژن را در یك ساختار پیچیده در كنار هم گذاشت و از بوئر سوال كرد كه آیا توانسته است یك مولكول واقعی بسازد یا نه .
معلم از آنجا كه از مولكول ساخته شده دانش آموز خود مطمئن نبود، از مدل عكس گرفت و آن را برای یكی از دوستان شیمیدان خود در دانشگاه 'ایالتی هامبولت' فرستاد.
رابرت زوئلنر پژوهشگر دانشگاه 'ایالتی هامبولت' دریافت این مولكول یك ماده شیمیایی كاملا جدید و كاملا بادوام است.
این ماده شیمیایی با ماده دیگری كه در پایگاه داده دانشگاه هامبولت وجود دارد، دارای فرمول مشابهی است اما اتمهای آن به شكل متفاوتی آرایش یافتهاند؛ در نتیجه این ماده به عنوان یك مولكول منحصر به فرد شناسایی میشود.
این مولكول جدید در طبیعت وجود ندارد و بنابراین باید آن را در آزمایشگاه ساخت؛ كاری كه نیازمند صرف وقت و تلاش است. زوئلنر یك مقاله درباره آن نوشت كه در مجله شیمی نظری و محاسباتی منتشر شد. در فهرست نام نویسندگان این مقاله نام كلارا لایزن نیز نوشته شده است.
بوئر میگوید كه این كشف و مقاله پس از آن، علاقه جدیدی را به علم و شیمی در مدرسه وی به راه انداخته است. در این میان كلارا خیلی راضی به نظر میرسد وبه زیستشناسی و پزشكی علاقه مند شده است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|