کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم
کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / به که گویم که تو باران زمستان منی . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
میدانم که می مانی و از قلبم بیرون نمیروی
پس لااقل باران را بهانه کن ، دارد باران می آید . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
به هنگام نکوهش هنگامه باران ، به بهره اش نیز بیاندیش . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
مثل همین باران بی سوال
که هی می بارد
که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!
«««««««««««««««««««««««««««««
باران که می بارد تمام کوچه های شهر پر از فریاد من است که می گویم:
من تنها نیستم , تنها منتظرم
«««««««««««««««««««««««««««««
پنجره ی باران خورده ات را باز کن
چند سطر پس از باران
چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده
دلم برایت تنگ است
«««««««««««««««««««««««««««««
همچون باران باش ، رنج جدا شدن از آسمان را در سبز کردن زندگی جبران کن . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد
ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
اندکی عاشقانه تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . .
«««««««««««««««««««««««««««««
مثل باران چشمهایت دیدنی است /٬ شهر خاموش نگاهت دیدنیست
زندگانی معنی لبخند توست / خنده هایت بی نهایت دیدنیست . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
در حسرت موجم ، باران کفافم نیست
درمان درد من ، باران ِ نم نم نیست . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
باران ، یا دوشِ آب ، چه فرقی میکند؟
وقتی عاشقی ، زیرِ هیچکدام ، آواز نخواند . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟
«««««««««««««««««««««««««««««
چشمهای من از دوریت کنون مثل آسمان بارانیست
ابرها میبارند و آرام میشوند اما چشمهایم می بارند و بیقرار تر میشوند
کاش تا ابرها آرام نشده اند بیایی
«««««««««««««««««««««««««««««
باز باران آمد
از هوا یا ز دو چشم خیسم؟
نیک بنگر!
چه تفاوت دارد . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
باران که می بارد تو در راهی / از دشت شب تا باغ ِ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز / با ابر و آب و آسمان جاری
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد / تا شعر باران تو می گیرد . . .
«««««««««««««««««««««««««««««
باران رحمت خدا همیشه می بارد
تقصیر ماست که کاسه هایمان را برعکس گرفته ایم!
«««««««««««««««««««««««««««««
چه سنگین گذشت عصر بارانی ام
گویی نوازش نمی کرد، باران صورتم را
گریه ام، فریادم، تنها سکوتی بود
تا حرفهایم
در بستری از بغض بخوابند
«««««««««««««««««««««««««««««
حس میکنم روی صورتم دنیا چکه میکند
حس میکنم قطره قطره, نم نمک عاشقم میکنی
بارون که میبارد هوا تر میشود تا تو چشمک بزنی
بارون که میبارد باز با ترانه یا باز بی ترانه من عاشق تر گریه میکنم و رو به آسمان فریاد میزنم
دوستت دارم
«««««««««««««««««««««««««««««
باران از راه رسید ، عشق را دوباره در مزرعه ی خالی تنم پروراند
زندگی را در آسمان آبی چشمم حس کرد ، ناگهان پایییز عشقم از راه رسید
آری رفت ولی هنوز قلبم برای اوست
«««««««««««««««««««««««««««««
مرا چه باک ز باران
که گیسوان تو چتری گشوده اند
مرا چه باک ز مرگ
که بوسه های تو پیغام های قیامند
بدرودهای تو
تکرارهای سلامند
«««««««««««««««««««««««««««««
تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه می گیرد
و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
تو می ایی و من گل می دهم در سایه چشمت
و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
«««««««««««««««««««««««««««««
بر سرم
چتر گرفت؛
به تماشا
ایستادند
باران و رهگذران
«««««««««««««««««««««««««««««
باران در گلوی من ابر ِ کوچکی ست ، میشود مرا بغل کنی؟
قول میدهم گریه کم کند
«««««««««««««««««««««««««««««
یادگاری واسه بارون ، آرزوهایی که خاک شد
وقتی رفتی زیبا ، انگار روح از تنم جدا شد
«««««««««««««««««««««««««««««
توی زندگیت بارون نباش که فکر کنند با منت خودتو به شیشه میکوبی
ابر باش که منتظرت باشند که ببیاری
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still