خاطرات شیرین دریا
عاشق این بودم که عصرا بشینم و خاطرات دریا رو تماشا کنم...دوسش داشتم.خیلی..
خاطرات شیرین دریا (با صدای پوپک)
__________________
آدمی شده ام ک شب ها لواشک به دست بی هدف خیابان های شهرش را راه می رود؛ گاهی می ایستد. به آدم ها .. دیوار ها .. خیابان ها .. خیره می شود وُ دوباره راه می رود وَ نمی داند چرا راه می رود!
غزل/.
|