
02-10-2012
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
منم دیروز حوصله م سر رفته بود
یاد دستور آشپزی دکی افتادم اگه اشتباه نکنم پوره اسفناج یا سوپ اسفناج یه همچین چیزی خلاصه نشستیم سبزی پاک کردن و شستن و خورد کردن و بعدش ... پویان خانو دادیم شوهر وگرنه بیشتر اوقات پای سیستمم و کنار دست خودمه گرچه تازگیا معتاد شده به بازیهای آنلاین ولی سرشو با نقاشی و آبرنگ و این حرفها گرم نگه میداشتم، وای چه شجره نامه ای نوشتم، پلیز
میخواستم بگم محمد جان بیا بازی آنلاین
یا اگه علاقه داری آشپزی کن
البته به مامانت نگی کی این پیشنهادو داده، وقتی از سفر بیاد و آشپزخونه رو ببینه، نفرینم میکنه
آقا مهدی اینم کمک
صبا که نیستش اون فقط با کلکل با حسین و نسیم و غزل و .. آروم میشه دخترم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|