نمایش پست تنها
  #824  
قدیمی 02-12-2012
hossein آواتار ها
hossein hossein آنلاین نیست.
مدیر بخش موبایل
 
تاریخ عضویت: Dec 2009
محل سکونت: شیراز
نوشته ها: 3,181
سپاسها: : 7,693

7,279 سپاس در 3,383 نوشته ایشان در یکماه اخیر
hossein به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض باز باران



باز باران بي ترانه...

با تمام بي كسي هاي شبانه

مي خورد بر مرد تنها

مي چكد بر فرش خانه





باز مي آيد صداي چك چك غم،باز ماتم...

من به پشت شيشه تنهايي افتاده نمي دانم،نمي فهمم!!!

كجاي قطره هاي بي كسي زيباست؟؟؟!!!

نمي فهمم چرا مردم نمي فهمند!!!

كه آن كودك كه زير ضربه شلاق باران سخت مي لرزد،

كجاي ذلتش زيباست؟؟؟!!!

نمي فهمم...

كجاي اشك يك بابا

كه سقفي از گل و آهن به زور چكمه باران،به روي همسر و پروانه هاي مرده اش آرام باريده،

كجايش بوي عشق و عاشقي دارد...؟؟؟

نمي دانم...

نمي دانم چرا مردم نمي دانند كه باران ،عشق تنها نيست

صداي ممتدش در امتداد رنج اين دلهاست،

كجاي مرگ ما زيباست؟؟؟؟؟؟؟؟

نمي فهمم...

ياد آرم روز باران را

ياد آرم مادرم در كنج باران مرد

كودكي ده ساله بودم مي دويدم زير باران،از براي لقمه ای نان...

مادرم افتاد،مادرم در كوچه هاي پست شهر آرام جان مي داد

فقط من بودم و باران و گلهاي خيابان بود

نمي دانم كجاي اين لجن زيباست...

بشنو از من كودك من

پيش چشم مرد فردا

كه باران هست زيبا از براي مردم زيباي بالا دست

و آن باران كه عشق دارد فقط جاريست براي عاشقان مست...

و باران من وتو درد و غم دارد

خدا هم خوب مي داند

كه اين عدل زميني،

عدل كم دارد...

__________________
گاهی حس میكنم

گذشته و آینده آنچنان سخت از دو طرف فشار وارد میكنند

كه دیگر جایی برای حال باقی نمی ماند...
پاسخ با نقل قول
4 کاربر زیر از hossein سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید