نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
دختر عمه محتاجیم به دعا
یادش نمیره ولی اگه استفاده نکنه میتونی تو ذهنش بگه ولی به زبانش نمیچرخه
بازم مبارک باشه شیرینی یادت نره
من همه لهجه های ایران رو دوست دارم غیر از یکی
|
کدوم لهجه رو دوس ندارین پسردایی؟
خب استفاده کنین از این استعداد زبان!
مث من تو خونه راه برین با خودتون خارجی بحرفین یا اصلا باحال تری قسمتش اینه که کنسرت خارجی بذارین!
خواهش می کنم پسردایی
یادشون رفت!
ولی خب باعث شدن من به خودم شک کنم! الآن دوروزه هی خوابم میاد و گیجم! فکر کنم اینا علائم همونیه که مامانم اینا فکر می کردن!
فقط بد شد نفهمیدم کیه!

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
میدانستیم محمد جان
تازشم همسایه هستیم
|
پسردایی فرضا اگه بشه ایرانو تا کرد بازم شما منطبق می شین با ارومیه ها!

بابا همه جای ایران سرای هممونه!

هرجا هستین شاد شاد باشین ایشالا!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی
دستت در نکنه بالاخره ما فهمیدیم آنا کیه 
|
پسردایی حسین داره جوسازی می کنه!
(الآن خوب پشت سرش صفحه می ذارم تا دیگه غایب نشه!) من برای اینجا اومدن نیاز به آنا ندارم مث بعضیا که بدون نسیم نمیان نیستم!

هرکی هم که دوست من باشه حتما دوست نسیم نیست!
پس آنا دوست صمیمی منه که اینقدر باهاش میحرفم که اسمش سر زبونمه همش همینجوری!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bigbang
نه اتفاقاً خیلی هم خوبه منتها باید زاویه پرتابت یه طوری باشه که بچه زیاد آسیب نبینه
اما من سیاست دارم هر وقت گیر اینجور بچه ها میفتم بدجوری ذهنشون رو درگیر میکنم
نمونه بچه دختر خاله مادرم اسمش هست سبحان اومده بود خونمون
مشهدی گردن کلفتا سید هم هست دیگه فقط داشته باشید داستانو دیگه
همش دوست داره دعوا بیفته تفنگ بازی کنه من گفتم این که حالت عادی آروم نمیشه دعواش هم کنی والدینش شاکی میشن
من نشستم براش داستان تعریف کنم یک کتابی داشتم نوشته های پراکنده صادق هدایت یه سری داستان قشنگ داره بیانش کودکانه هست
آقا من گرفتم این داستانو براش تعریف کردم یعنی مثل خمیر نرم شد بچه دهن همینطوری باز داشت منو نگاه میکرد !
بعدش من رفتم تو پذیرایی پیش مادرم نشستم پیش مهمونا این تو اتاق من بود
یواشکی برگشتم در اتاقم یکم باز کردم ببینم داره چیکار میکنه دیدم داره با خودش داره خاله بازی میکنه
خلاصه در این مواقع گاهی اوقات پس گردنی لازم هست یا مثلاً شکلاتی چیزی داشته باشی که به بچه بدی هم ای جواب میده ساکتش میکنه !
|
محمد جون نزدیکه فامیلیش!
بعدشم دختره! قصه براش بگم باید صد بار ریپیت برم!

حالا نمیشه شما یه امشب بیای کمک؟ شاید غریبه دید تو رودربایستی گیر کرد منم راحت شدم!
نشه دیازپام هم نداریم تواین هیرویری!
شاید! من و ترنم که دست به یکی کرده بودیم اما بقیه شو یادم نیست!

ادمین حقوق منو اضافه کنه بهتره!

بعدشم و تازه تازه شم اصولا آتیش انواع بد هم داره به خاطر همین من نیتمو توضیح دادم!

اما اگه برای گرم کردن فضایی یا دل کسی استفاده بشه هنره! منم که هنرمنددددددددد!
پسردایی بچه خودش هیچکاره اس
تربیتش همه چیزه
این فامیل ما وقتی که باید کار به کارش نداشته باشن خوب توپ وتشر می خوره وقتی باید تنبیه بشه کاربه کارش ندارن تذکر هم میدی بدشون میاد
منم تحمل خونه به هم ریخته ندارم
برای خودشون قابل تحمله که بچه دارن اما ما که توخونه کوچولو نداریم سختمونه
بعدشم این بچه عین خودم نیم قدم یه بار یا می خوره زمین یا به میز یا در یا دیوار یا ستون یا هرچی و چون من در این زمینه جلودارم نمی تونم از این ایراد بگیرم!
دوسش دارم واقعا اما بدرفتاری از بچگی عادی میشه