[Afsaneh_roj]

نوشته اصلی توسط SonBol

افسانه جون گیر پیرزن اصفهانی بیفتی همینه . آره آفرین شوهرتم دیدی سوار نکن . من یه مدت که پای شوهرم توی گچ بود رانندش بودم از بس زیر گوشم هی حرف زد چند بار عمدا نزدیک بود ماشینو بفرستم زیر تریلی! کفر آدمو این مرد ها در میارن . الان هم شدم منشی بی مزد و حقوق ایشون در بانک ها و ادارات مختلف . پس همون بهتر اگه زمانی خودشون هم ماشین نداشتن با تاکسی برن.

سنبل خانم ......... همسرم اصلا تو اصفهان با ماشنین میانه ی خوبی نداره ( بخاطر ترافیک )موتورسوار میشه .... ولی غرغرو هم نیست.. البته زمانی که مسافرت می ریم و خوابش میاد من پشت رل می شینم ....ولی من مزد و حقوق می گیرم .به قول پسرم هم که بهش میگه این چه وضعیه تو فقط می ری سرکار و میای خونه پای لپ تاپ می شینی .. همه ی کارها رو باید مامان انجام بده ... (با عرض معذرت از تمامی اقایون محترم .).. فکر کنم همه ی مردها همین جوری باشن