اوهههههههههههههه.چه خبره اینجا.
یک وقت فکر نکنید من بیدارشدم نماز صبح بخونم ها....نه اشتباه فکر کردید!!!!!!!!!!!!!.الان دقیقا ساعت 5:50 دقیقه صبح روز جمعه است و من نیم ساعته که بیدارم و دارم وب نوردی میکنم....چون پسرم من را ساعت 5:30 صبح از خواب بیدار کرده که من گشنمه و فقط ماکارونی میخواهم....!!!!!!!!!!!!!!!!!حالا یکی نیست بگه من بدبخت ساعت 5:30 صبح ماکارونی از کجا بیارم اخه بچه!!!!!!!!!!!!!که بدم تو بخوری.........خلاصه با کلی بدبختی و خواهش و تمنا و عجز و التماس حاضر شده نون و پنیر بخوره تا ظهر که من براش ماکارونی درست کنم .........واقعا خدا اخر عاقبت من را با این ختم به خیر کنه.......!!!!!!!!!!!!!!!!!!..
خلاصه جای شما خالی.......
مملکت امن و امان است اسوده بخوابید که ما همچنان بیداریم.......
هیچکس در حال احاضر در سایت نیست غیر از ما.....
بی زحمت یکی بیاد اینجا را تحویل بگیره ما کم کم میخواهیم رفع زحمت کنیم بریم فیس بوک!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.......
__________________
شیشه ای میشکند... یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست !
دل من سخت شکست ... هیچ کس هیچ نگفت .... غصه ام را نشنید !
از خودم میپرسم : ارزش قلب من از شیشه ی یک پنجره هم کمتر بود ؟
ویرایش توسط kiana : 02-17-2012 در ساعت 06:01 AM
|