[bigbang]

نوشته اصلی توسط SonBol

سلام عزیزان
مرسی مهدی جان
محمد جان به خاطر خودت بچه ها اومدن نه جیغت! یادت نره گلم


دوستان جدیدی که میان این تاپیک رو روشن میکنن لطفا با حفظ و رعایت قوانین همراه باشند. مرسی


تا حالا دقت کردید که توی مراسم عرفانی و روحانی و جاهای مقدس چرا شمع روشن میکنن؟

تا حالا به این فکر کردید که چرا روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه فوت
کردن شمع میگن آرزو کن؟
به نظرتون این کار بی دلیل انجام میشه؟
راز شمع چیه؟

جواب این سوال ها رو اگه بخوایم پیدا کنیم به یه نکته اول باید اشاره کنیم:

عالم خلقت اگه تجزیه بشه به چهار عنصر می رسیم:آب...آتش...باد...خاک...
و در دل این چهار عنصر شعور الهی وجود داره...
اگه موقع دعا کردن جایی باشیم که این چهار عنصر وجود داشته باشن استجابت
دعا به شدت اتفاق میفته...
شمعی که می سوزه این چهار عنصر رو با هم داره:

موم شمع:خاک...
شعله شمع:آتش...
دود شعله:باد...
موم ذوب شده:آب...

وقتی موقع دعا کردن به شمع در حال سوختن نگاه میکنی به شعور الهی متصل تر
میشی و درحالت آلفای ذهنی قرار می گیری...حالتی که در اون به شعور الهی و
خدای درونت وصل میشی...

و دعا به راحتی به عالم بالا میره و به استجابت میرسه اگه با قوانین خیر
هماهنگ باشه...
راز شمع اینه...
برای همین در محراب ها و مکان های مقدس برای دعا کردن شمع روشن میکنن و
روی کیک تولد شمع میذارن و لحظه فوت کردنش میگن آرزو کن!

مینا خانوم در مورد شمع نمیدونستم !
نمیدونم حالا خدا میدونه
یعنی واقعیت داره فوت کردن یک شمع روی ما اثر میزاره
باورش برای من خیلی سخته
ولی خیلی جالب بود که مناسبتش رو فهمیدم گاهی اوقات ما به چیزهایی که در اطرافمون هست اصلاً توجه نمیکنیم فقط چون سنت هست انجامشون میدیم اصلاً نمیدونیم چی چی هستن !
کلاً موضوع جالبی هست که باید روش کار کنم !
شاید از توش 4 تا پست در اومد

نوشته اصلی توسط GolBarg

چه عجب اقا محمد
من باورم نمیشه شما از درس خوندن دست بر داشته باشی
من تا یادم می اومد شما هی از درس خوندن مینوشتی
من خجالت می کشم بگم من یه بار هم اندازه شما درس نخوندم
کلا من عشقی کتاب میخونم
طلسم شما شکوندی
اخه من دلم میاد شما یه باز از درس خوندن ننویسی من جواب شما رو ندم
راستش وایمکس را شارژ نکردم..و با دایل میام واسه همین زیاد نیستم
هوای تهران را بچه تهرونی ها بپرسید
تهران هوا به شدت 2 روزی میشه که سردهههه...
در مورد یزدی بودنم
شاید خودخواهی م باشه
ولی افتخار میکنم که یزدی هستم
هر جا میرم و میگم یزدی هستم کلی تحویلم میگیرن...انگار بهم اعتماد میکنن..میگن آدم های بی آزار و آرومی هستن
منم میگم بقدری امنیت هست که در ماشین باز بزار برو و خیالت راحت باشه
وقتی هم میرم ترمینال غرب اونجا میگم خدا رو شکر یزدی هستم..البته واسه تمام این حرفام دلیل و سند دارم
هر چند چیز هایی دیگه ی هم داره که دوست ندارم
ولی وقتی میام تهران کلا خوشحالم یزدی هستم
و اینم بگم همه جای ایران عزیز و دوست داشتنی هست

بدخواه که فعلا ندارم...باشه حواسم هست اگه کسی اذیتم کرد سریع به صبا خانوم زنگ بزنم فقط گرز فرانک خانم یادتون باشه گفته واسه عروسش هست مواظبش باشین

آره اقا محمد غمم تازه نکن
همین چند روز به دوستام میگم
استادمون یا دوستان ازم می پرسن لیسانست چی بوده ..انگار عجیب ترین چیز دنیا رو شنیدن
خودمم تمام انگیزه مو از دست میدم
میگن
وای ی ی ی
نرم افزار کجا و مشاوره کجا
هر چند میام کتاب هایی که جدیدا خریدم می بینم باز کلی انگیزه پیدا میکنم
یه چند کتاب گرفتم حتما یادم باشه به شماها هم معرفی کنید
کاش کتاب اینقدر گرون نبود
دلم برای بچه ها تنگ میشه
هر جا یه کودک ابتدایی ببینم باهاش حرف میزنم و شیطنت میکنم


حالم خوف نبود مامان شکوفه
توی این خونه هم فقط من ناهار درست میکنم
من خونه رو تمیز میکنم
من خرید خونه رو انجام میدم
واسه همین یه چند روزی میشه اعتصاب کردم
هر کسی یه وظایفی داره دیگهههه...من کزت شدم
جدیدا چه جوری شدم..خل شدم..نه بابا از اول خل بودم
بقول امضای اقا محمد گاهی اوقات باید بزنی به سیم آخر

صبا جون متوجه این جمله یی که گفتی نشدم....
من کلا عادت دارم موقعی درس خوندن فقط حواسم به درس باشه اگه ببینم تمرکز ندارم درس رو بیخیال میشم
یعنی زمان غیر مفید ندارم
1 ساعت درس بخونم میخوام حداقل 50 مین اون کاملا مفید باشه
کی اومد ...منظورت شوهر هست؟
نه والا این چیزی که من از پسرهای این زمونه دیدم این بوده
یا دنبال دختر پولدارن که باباش وضعش خوب باشه
یا سر کار بره
یا خمیر توی دستش باشه
که من حاضرم 100 تا مسئولیت داشته باشم ولی فردیت خودمو از دست ندم
من میخوام خودم باشم
نه مینایی که یکی دیگه بخواد
همین مینایی که جدیدا فهمیدم خودخواه هم هست
ولی تلاش میکنم اگه رفتار نامناسبی دارم تغییر بدم و انعطاف پذیر بشم
خمیر بازی نمیخوام باشم که به هر شکلی طرف مقابلم میخواد باشم

بهههه عجب پست عریض و طویلی احسنت بعد از سکوت 4، 5 ماهه شروع خوبی بود !
گلبرگ خانوم من یزدی ها رو به زبلی شون میشناسم کلاً آدمهای باهوش و زرنگی هستن ولی اهل کلک زدن نیستن یعنی هوششون سیاه نیست هوش سفید دارن ولی این که آدمهای آرومی هستن رو که اصلاً قبول ندارم چون من خودم 2، 3 رفیق یزدی دارم و داشتم و خوب میدونم آروم یعنی چی پاش برسه اینقدر شلوغ پلوغ میکنن که بیا و ببین البته جسارت نباشه
من منظورم پسراشه !
در مورد هم اتاقی زیاد بهشون سخت نگیرید بیچاره ها عادت کردند
حالا 2 روز غذا درست نمیکنید 3 روز در میون غذا درست غذا درست کنید یکدفعه قطع میکنید سنگ کوب میکنن بیچاره ها !
در مورد استقلال شخصیت خدا از دهنتون بشنوه منم همینو میگم
من شاید بتونم با تلاش و کوشش عادت های بدمو عوض کنم خودمو که نمیتونم عوض کنم ! آدم خودش باشه راحته ولی همش بخوای فداکاری کنی یا اونی باشی که گذشت میکنه یا اونطوری که بقیه دوست دارن باشی
سوای سخت بودن وانمود کردن آدم خودش رو هم محدود میکنه
من میگم استعدادهای آدم زمانی بروز پیدا میکنه که خودش باشه
نه این که سعی کنه مثل یکی دیگه رفتار کنه یا شکل یه نفر دیگه لباس بپوشه اگر من دوست دارم تو زمستون بستنی بخورم یعنی خودم میخوام
حالا شاید بقیه بستنی نخورن ولی این منم دیگه
البته منظورم این نیست که آدم جامعه گریز بشه نه ، منظورم اینه که گاهی اوقات با سعی و تلاش میتونی خودت رو با معیارهای محیطی که توش زندگی میکنی وفق بدی ولی گاهی اوقات نمیشه و مشکل از تو نیست
وقتی این شرایط پیش میاد البته این نظر منه آدم باید کار خودشو بکنه زیاد هم به حرف فامیل و آشنا توجه نکنه .
در مورد ازدواج حق با شماست آخه اگه این 3 مورد نباشه نمی صرفه !
باور کنید این سایت کوروش مشکل داره پست مینویسم خودش خود به خود پاک میشه !
خوبه حالا از همه پستهام قبلش یه کپی میگیرم بعد میفرستم !
کوروش بیا این سایتو درست کن دیگه این قالبو عوض کرد قاطی میکنه جدیداً سایت !
اما مینا خانوم در مورد انگیزه هر وقت حواست پرت میشه یه مداد خودکار دست بگیر بنویس از روی همون متنی که میخونی اینطوری تنبیه میکنید خودتون رو که حواستون به اون چیزی که مینویسید باشه
فکر کنید خودتون روانشناس هستید و دارید اون نظریه رو تازه ارائه میدید !