نمایش پست تنها
  #1454  
قدیمی 02-23-2012
amir ahmadi آواتار ها
amir ahmadi amir ahmadi آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: بندرعباس
نوشته ها: 2,910
سپاسها: : 267

508 سپاس در 332 نوشته ایشان در یکماه اخیر
amir ahmadi به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

بتدريج بعضی از زن ھا و بچه ھا آھسته آھسته از گرد او دور می شدند چرا كه صدای او قدری
خشن تر از صدای مردم بنظر می رسيد. آن سه مردی كه در ابتدا نونياز را گرفته بودند با حركات
خود وانمود می كردند كه تنھا آنھا مالك بی چون وچرای او ھستند، او را پيدا كرده اند، و مرتباً
تكرار می كردند:
« يك مرد وحشی زاده سنگ ھا »
پدرو در حالی كه نونياز را خطاب قرار داده بود گفت:
«!؟ آی بوگوتا، يك مرد عجيب كه حرف ھای عجيب ميزنه، شنيدی چی گفتم بوگوتا »
بعد رو به مردم كرد و گفت:
« ھنوز ذھنش راه نيفتاده، تازه بدنيا اومده، تازه زبون باز كرده »
يكی از پسر بچه ھا نيشگونی محكم به دست نونياز گرفت و با استھزاء گفت:
« اوی بوگوتا »
و نونياز، آری او، ھمچنان به تلاش گرم خود ادامه می داد
«... من از دنيای بزرگ به اينجا آمده ام، جايی كه انسان ھا می توانند ببينند، جايی كه »
«... آری تو از بوگوتا آمدی، تو از شھرھای بزرگ آمده ای، تو »
سپس مردم ھمچنان كه او را در ميان داشتند بطرف امارت بزرگ دھكده بردند، جائی كه مثل
ساير خانه ھا تاريك بود و ھرگز پنجره ای به بيرون نداشت، تاريك تاريك، مثل شب ھای بی
ستاره.
مردم با رسيدن به اقامتگاه پيشوای خود نونياز را مانند شكاری ضعيف در محضر او بر زمين
انداخته و گرد او حلق زدند و نونياز باز ھم به تلاش خود ادامه می داد و اميدوار بود پيشوای
بزرگ كه مرد عاقل و بزرگی بود از حرف ھای او چيزی بفھمد.
«... من از دنيای بزرگ آمده ام، از شھرھای شلوغ، صخره ھا مرا نزائيده اند، من »
كلمات نونياز برای پيشوای بزرگ نيز ھيچ معنی و مفھومی در بر نداشت.
صدای كوريا از ميان جمعيت باز شنيده شد
اون تازه بدنيا اومده، كوھھا او را زائيدن، ھنوز حرف ھای بی معنی ميزنه، ھنوز زبونش »
« درست باز نشده.

پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید