نمایش پست تنها
  #4485  
قدیمی 02-25-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

سلام و دو صد بدرود
راستی غزل کجاست؟

بعد از سه روز غیبت برگشتیم
جاتون خالی خونه مامان خیلی خوش گذشت
یکشنبه دوباره قراره برم بازم به مدت سه روز

ممنون از احوال پرسیتون

مینا جون مطلب شمع عالی بود خواهر
منم نمی دونستم، راستش برام سوال هم پیش نیومده بود
ولی الان با دونستن این موضوع با روشن خاموش کردنش مشکل پیدا کردم
اینکه چرا موقع جشن تولد آرزو میکنیمو شمع و فوت میکنیم
اما برا براورده شدن حاجت شمعو روشن میکنیم

افسانه جون خوشحالم که حال بچه ها خوب شده

صبا جان انگار دیر رسیدم خاله، باید کی رو کچل میکردم؟
سیبیل میبیل جریان چی بود؟



نقل قول:
نوشته اصلی توسط ترنم نمایش پست ها
خاله رزیتا اومد هورااااااااااا
قربانت ترنم جان

در مورد نام کاربریت، فکر کنم مشکل از سایت باشه، چون منم یه تاپیک جدیدو باز میکنم که برا اولین بار بخونمش می بینم از قبل اسم من تو قسمت سپاسه


نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهدی نمایش پست ها

ما هم از دیدن چراغ روشن خاله رزی خوشحال شدیم ولی خاله رزی و لنگش، مدیر بخش فرانک خانوم افتخار نمیدن

************
اینم مدرک
کاربران در حال دیدن موضوع: 4 نفر (3 عضو و 1 مهمان) ‏مهدی, ‏رزیتا, ‏shokofe

اختیار دارید آقا مهدی
راستش 18 صفحه رو باید میخوندم تا به شماها برسم
که ماشااله دو صفحه دیگه اضافه شده بود و الان موفق شدم خوندن رو به اتمام برسونم

آقا مهدی امضاتون قشنگه شایدم قیامته
حالا چی هست؟منفی 2

نقل قول:
نوشته اصلی توسط shokofe نمایش پست ها

خوشحالم چراغ لنگم روشنه هر چند نمیتایپه ولی همین که هست خوفه


عمرا" اگه من دیگه اونجا مطلب بزنم فقط رزی عزیزم ی سوپ اسفناج از اون تاپیک درست کرد بازم دستش درد نکنه البته مهدی هم گاهی ی سری به اونجا میزنه و ی ایرادی میگیره

شکوفه جون خیلی از مطالب آشپزی شما استفاده کردم
البته حضور ذهن ندارم ولی یه سری میزنم ببینم چیا بوده حتما اعلام میکنم

وسایل جدید هم پیشاپیش مبارک باشه


جریان عروسیه چیه؟!!
دوماد خودش بیاد اعتراف کنه "در تخفیف جرمش قطعا تأثیر خواهد داشت"

إ نقل قول صبا کو؟!!
همینجا بودا
الهی قربونت بره خاله
من به یه نتیجه ای رسیدم، پسر دایی خواهر زاده ی من، میشه برادرزاده ی من الهی الهی مهدی و حسین و محمد برادرزاده ی منن این که فیلم هندی شد تا نسبت فامیلی


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری

ویرایش توسط رزیتا : 02-25-2012 در ساعت 08:39 AM
پاسخ با نقل قول
8 کاربر زیر از رزیتا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید