نمایش پست تنها
  #447  
قدیمی 02-29-2012
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض غلظت سالانه بنزن در محوطه پمپ بنزین ها در شرایط بسیار بحرانی است

غلظت سالانه بنزن در محوطه پمپ بنزین ها در شرایط بسیار بحرانی است


تهران - تحقیقات بر روی برخی از پمپ بنزین ها نشان می دهد كه غلظت سالانه بنزن در محوطه پمپ بنزین ها در شرایط بسیار بحرانی است و دربرخی از این جایگاه های سوخت این میزان 173 تا 239 برابر استاندارد ملی است.





مقاله ' بررسی وضعیت بحرانی بنزن در پمپ بنزین ها و نقاط ترافیكی شهر تهران ' كه روز چهارشنبه در هفتمین همایش ملی سالانه انجمن متخصصان محیط زیست ایران مطرح شد با اعلام وضعیت بحرانی آلودگی هوا هشدار داده است :بنزن موجود در هوای محیط های شهری عمدتا حاصل از سوختن و تبخیر بنزین انتشار یافته از جایگاه های پمپ بنزین و اگزوز وسایل نقلیه موتوری است.

دراین تحقیق غلظت بنزن به مدت یكسال در هشت ایستگاه اندازه گیری شامل چهار جایگاه پمپ بنزین و چهار ایستگاه ترافیكی در شهر تهران مورد بررسی و نمونه برداری هفتگی قرار گرفت و در مجموع 384 نمونه از ایستگاه هااندازه گیری شد.

بر اساس این تحقیق ،مقادیر ماهانه و میانگین سالانه بنزن هر ایستگاه نمونه برداری ، محاسبه و با مقادیر استاندارد ملی مقایسه شده است.

نتایج این تحقیق نشان می دهد غلظت سالانه بنزن در محوطه پمپ بنزین ها در شرایط بسیار بحرانی قرار دارد به نحوی كه میزان غلظت میانگین سالانه بنزن در پمپ بنزین های مورد مطالعه 173 تا 239 برابر میزان استاندارد ملی است.از این رو لزوم بازنگری درباره كاهش درصد بنزن موجود در سوخت ، به كار گیری سیستم های جمع آوری بخارات بنزن در جایگاه های پمپ بنزین و بهینه سازی سیستم سوخت رسانی خودروهای تولیدی امری لازم و ضروری است.

این مقاله توسط ' فریده عتابی ' استادیار دانشكده محیط زیست و انرژی واحد علوم تحقیقات تهران دانشگاه آزاد اسلامی و سید ' علیرضا حاجی سید میرزا حسینی ' دانشجوی دوره دكترای مهندسی محیط زیست دانشكده محیط زیست و انرژی واحد علوم و تحقیقات تهران دانشگاه آزاد اسلامی تهیه شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید