[Saba_Baran90]

نوشته اصلی توسط رزیتا

سلام عزیزم
من بیشتر صبا جون
جدی جدی خواهر زاده خودمی
اوووووووه چه خبره؟ 28سال؟ ای بابا من که هنوز 18 سالم نشده
میگی نه ازمهدی بپرس اون سن خانومارو از بره
حرف بد؟ گل گفتی، چون خودت گلی

سلاااااااااااااااااام خاله رزی جون!
همون منظورم 18 سال و 120 ماه بود خاله جون!
توجه می نمویی؟
لطف داری خاله جون!

نوشته اصلی توسط رزیتا

کم کم داریم نگران پسر دایی میشیم
قبلا هم متأهل بودن،موقع استراحت میومدن پی سی
من فکر میکنم بخاطر کار آخر سال اداره شون هست
انشااله هرجا هستن سالم و سلامت باشن
ولی اسمشو بزنید پشت شیشه
به هیچکی رحم نمی کنیم، توجه می نمویی؟

پسردایی دیشب اومد اما پست نزد در رفت!
حالا که این کارو کرد، یعنی اومد، آن شد، اما پست نزد، دیگه من ازش طرفداری نمی کنم!

نوشته اصلی توسط ترنم

سلام
با حرفایی که نوشتن کلی حال کردم ولذت بردم
بهترین دعاهارو برای دوستان کردید
افسانه جون عیدتون مبارک باشه وبهترینها رو از خدا برای خانوادت میخوام عزیزم

خوش به حال دل پارسا
خوش به حال دل صاف بچه ها که هرچی از خدا بخوان همون میشه

صبا بازم مثل همیشه به قول اقا محمد پر انرژی حرفیده
امیدوارم توم به هرچی که میخوای برسی تو سال جدید
اقا کوروش ضرر میکنی نمیتونی پست بچه ها رو بخونی ها
سعی کت با بچه ها هماهنگ باشی
چون پستایه اینجا سریالیه
یه قسمتو نخونی هیچی از ماجرا متوجه نمیشی
بعد اون موقع حس خوندن نداری
امیدوارم همه بچه هایه غایب این اخر سالی سلامت باشن و دلشون خوش باشه
دیگه عرضی نیست

اولا که به عنوان خاله پذیرفته شدنتو تبریک میگم خاله ترنم!
دوما که آنا حرفم میاد خو چه بکنم!
سوما که دایی ممد داداش منه، انرژی پست هامون به هم رفته
سرجمع ما همه فامیلی عین همیم
اگه می خوای تو فامیل ما باشی باید تو هم مثل مابشی!
توجه می نمویی!

نوشته اصلی توسط رزیتا

با توضیحات آخری که دادی منم اومدم همینو بگم افسانه جون که صبا جون پیش دستی کردن
هوشش به خودم رفته

خاله رزی!
ما خونوادگی باهوش هم هستیم!
توجه می نمویی؟