
04-03-2012
|
 |
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی 
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172
3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
زدی ضربتی ضربتی نوش کن
زدی ضربتی ضربتی نوش کن
سید ضیاءالدین که مدیر روزنامه رعد بود در دوران نخستوزیری وثوقالدوله در سال ۱۳۳۷ هجری قمری برابر ۱۲۹۸ خورشیدی به ریاست هیأتی برای مذاکره با حکومت قفقاز روانة آن دیار شد. زمانی که سیدضیاءالدین نخستوزیر شد. برای تقویت و ادامه کار خویش و ضمناً برای اینکه وجههای در انظار پیدا کند بسیاری از مردم سودجو و بیمصرف این مملکت بیچاره و بیسروسامان راتوقیف وزندانی کرد.
یکی از این توقیف شدگان قوام السلطنه بود که او را تحت الحفظ از مشهد به تهران آوردند و زندانی نمودند. سیدضیاء پس از اینکه در سال ۱۳۰۰ خورشیدی از نخست وزیری سقوط کرد زندانیها یکی پس از دیگری از زندان آزاد شدند و پردة دیگری از نمایش اجرا شد. از آنجا قوامالسطنه کینه سیدضیاء را به دل گرفت، بیست وپنج سال بعد که نخست وزیر شد وسید ضیاء هم به ایران آمده بود، دستور داد تا او را توقیف کند و در شهربانی زندانی کردند.
سید ضیاء از زمانی که از نخستوزیری عزل شد به اروپا رفت و پس از چندی در فلسطین اقامت گزید و به کار کشاورزی مشغول شد. در سالهای اولی که در خارج از ایران به سرد میبرد به واسطة اقدامات و تلاشهای خودش یا تمایل خود دولت افغانستان و یا دیگران میخواستند او را به عنوان مستشار به افغانستان واردکنند. دولت ایران از این قضیه بو برده بود، به سفیر ایران در کابل دستور داده شد که عدم رضایت دولت ایران را در این باب اعلام دارد.
پس از مذاکرۀ سفیر ایران با مقامات صلاحیتدار، دولت افغانستان از استخدام وی به کلی صرف نظر کرد. وی تا شهریور ۱۳۲۰خورشیدی در خارج از ایران زندگی میکرد و ظاهراً هم به کار کشاورزی اشتغال داشت. پس از شهریور ۱۳۲۰ که اوضاع مملکت به طور کلی تغییر کرده و وضع دیگری به خود گرفت، پس از سر وصورت دادن به کارهای خود در شهریور سال ۱۳۲۲ خورشیدی با کلاه پوستی برسر به تهران برگشت و پس از ورود مشغول حزب بازی و حزب درست کردن شد و حزب ارادۀ ملی را تشکیل داد و گروه زیادی به خیال اینکه مثلاً سیدضیاءالدین دوباره نخست وزیر میشود و نسبت به هریک از آنان عطف توجهی مبذول خواهد داشت وارد حزبش شدند و حلقههایی تشکیل یافت.
مردم خوشاستقبال و بد بدرقه پس از چندی حزب ارادۀ ملی را مانند تمام احزابی که تا آن موقع در ایران تشکیل شده بود منحل کردند و دیگر اثری از آن باقی نماند.
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن
دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی
خالید حسامی( هیدی )
|
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|