نمایش پست تنها
  #34  
قدیمی 04-04-2012
مهرگان آواتار ها
مهرگان مهرگان آنلاین نیست.
مدیر تالار انگلیسی
 
تاریخ عضویت: Apr 2008
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,577
سپاسها: : 3,750

4,670 سپاس در 1,282 نوشته ایشان در یکماه اخیر
مهرگان به Yahoo ارسال پیام
Smile شعری متفاوت از اخوان ثالث - تازگی ها . . .

خیلی این شعرش رو دوست دارم ! تازه س !

تازگیها دل امید شده ست
نق نقو بچه ی ننگی که مپرس
می کند فکر محالی که مگو
می زند حرف جفنگی که مپرس
قصه این است که او دیده به ده
از بتان شهر فرنگی که مپرس
دارد این مردک همسایه ی من
دختر مست و ملنگی که مپرس
روستایی صنمی خوش پر و پا
آفت زبر و زرنگی که مپرس
بینم از رخنه ی دیوار او را
روز و شب با دل تنگی که مپرس
خفته در راه من بزدل و دل
به کمین ماده پلنگی که مپرس
دارد این طرفه غزال ددری
چشم و ابروی قشنگی که مپرس
موی بر پشت نیاراسته اش
به دل من زده چنگی که مپرس
متصل می شکند تخمه سیاه
می کند بو و برنگی که مپرس
هوس انداخته در راه دلم
توری و دامی و سنگی که مپرس
چشم من هم شده در خدمت دل
نوکرگوش به زنگی که مپرس
دل به دریای هوس غرقه شده
رفته در کام نهنگی که مپرس
متصل نق زند و داد کشد
به غریوی و غرنگی که مپرس
می زنم تا که بر او توپ و تشر
می کند مکث و درنگی که مپرس
جگرم زان نگه حسرت بار
می خورد تیر خدنگی که مپرس
باز دیشب دل دیوانه ی من
داشت با من سر جنگی که مپرس
گفتم ای دل به خدا می دهمت،
گوش مالی قشنگی که مپرس
اهل ده گر که بفهمند بد است
می خورد نام به ننگی که مپرس
شهد عیش من و تو خواهد شد
بعد از آن زهر و شرنگی که مپرس
دل من حرف به خرجش نرود
شده دیوانه ی منگی که مپرس!
می کشد آه به قسمی که نگو
می کند گریه به رنگی که مپرس
__________________
پاسخ با نقل قول
3 کاربر زیر از مهرگان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید