آدم و حوا در بهشت
سپس خداوند مهربان ، آدم و حوا را در بهشت جاى داد.
نخستين چيزى كه در بهشت ، آدم و حوا را مجذوب خويش ساخت ، هواى پاك ، ملايم ، لطيف و عطر آگين آن بود. آنگاه روشنايى دل انگيز آفتاب كه همه جا، چون فرشى زرين ، گسترده بود. هوا نيز نه گرم و نه سرد و هميشه بهار بود. ديگر، رنگارنگى موجودات به ويژه چشم نوازى و تنوع گياهان ، چشمه ساران ، درياچه ها، آبگيرها، كوهها، تپه ها، جنگلها، باغها و خلنگزارها، و نيز فراوانى ميوه ها و خوردنيها و آشاميدنيها بود.
آدم و حوا، پا به پاى يكديگر، به گردش و كشف زيباييهاى بهشت پرداختند: گاه از بيدستانهاى بسيار مى گذشتند كه بر دو سوى جويبارهاى زلال سايه انداختند و شاخساران افشان خود را در آينه آب رها كرده بودند. گاه به هامونى گسترده مى رسيدند كه سراسر آن از خلنگهاى معطر و بابونه ها و گلهاى سپيد و نيز زنبقها و لاله ها و شقايقها انباشته بود؛ با چشم اندازى سرشار از تركيب جادويى رنگها كه با نوازش نسيم هر رنگ مى باخت و رنگ مى برد. گاه از گذرگاهى در ميانه كوهساران مى گذشتند؛ يا از دهانه غارى كه صخره هاى اطراف آن پوششى زبرجدگون از سرخس داشت و از پيشانى غار تا زمين ، آبشارانى نرم ، به سان پرده اى از حرير، فروهشته بود. گاه در جنگلى انبوه و فشرده بود، زير درختهاى تناور و پر سايه ، به جستجوى چشمه آبى مى پرداختند. اين درختان ، با برگريزان زيباى خود، سطح شفاف چشمه هاى جنگلى را پنهان مى داشتند و چه لطفى داشت آن هنگام كه آدم يا حوا، برگها را با دست كنار مى زدند و چهره خويش را در زلال آينه فام آن مى شستند.
|